نامه اعتراضی عباس لسانی نسبت به افزایش فشار بر روی خانوادهاش
4-می-2016
گروه خبری: اقلیت های قومی -
سایت نفس در قفس: عباس لسانی، زندانی سیاسی زندان عادلآباد شیراز طی نامهای نسبت به فشارهای نهادهای امنیتی به خانوادهاش اعتراض کرد.
بنا به اطلاع «نفس در قفس»، در پی افزایش فشارها بر خانوادهی این فعال مدنی آذربایجانی، وی طی نامهای اعلام کرد که در مقابل این فشارها «سکوت نکرده» و در صورت اخلال در آزادیاش در روز ۲۹ اردیبهشت ماه جاری «دست به اعتصاب غذا» خواهد زد.
گفتنی است خانم رقیه علیزاده همسر این زندانی سیاسی دستکم ۲ مرتبه در بهمن و اسفند ماه گذشته به دادگاه انقلاب اردبیل احضار شده و در فروردین ماه گذشته نیز به دلیل اختمال سکتهی مغزی در یکی از بیمارستانهای اردبیل بستری شده بود.
عباس لسانی، فعال مدنی که به دلیل عدم رعایت اصل ۱۶۸ قانون اساسی دایر بر تشکیل جلسات دادگاه به صورت علنی، در هیچ یک از ۳ جلسه دادگاه شرکت نکرده بود، در پنجم اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب اردبیل به ریاست قاضی اسدپور، به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
وی در روز هیجدهم شهریور ماه ۱۳۹۰، در پی اعتراضات به خشک شدن دریاچهی ارومیه، به اتهام تبلیغ علیه نظام و تشکیل گروه به قصد برهم زدن امنیت کشور، در شهر اردبیل بازداشت و پس از ۵۵ روز بازداشت در بازداشتگاه ادارهی اطلاعات اردبیل روز ۱۴ آبان ۹۰ با قرار وثیقهی ۱۰۰ ملیون تومانی آزاد شد.
متن نامهی این زندانی سیاسی که در اختیار «نفس در قفس» قرار گرفته، عینا در زیر میآید:
اینجانب عباس لسانی پارسال در اعتراض به غیرعلنی برگزار شدن دادگاه خویش در جلسه دادگاه غیرعادلانه و غیرقانونی حضور نیافتم. دادگاه غیابی اینجانب را به یک سال حبس محکوم نمود. اینجانب در زندان اردبیل درحال گذراندن دوره حبس خویش بودم که متوجه شدم بازهم شوینیزم فارس در اقدامی قبیحانه، غیرانسانی و غیراخلاقی توسط برنامهی فتیله، همهی ترکها را آماج تحقیر خویش قرار داده است. من نیز توسط فایل صوتی نسبت به این اقدام راسیستی اعتراض خویش را اعلام نمودم. اوامر و ایادی شوینیزم اعتراض مدنی مرا نتوانستند تحمل نمایند و بدین ترتیب با اقدام غیرقانونیشان مرا به زندان عادلآباد شیراز تبعید نمودند. اما آنها به این اقدام نیز راضی نشدند و در یک اقدامی دیگر زمانیکه مرا در تاریخ ۹۵/۱/۲۱ از زندان عادلآباد به دادگاه شیراز احضار نمودند، با اتهام جدیدی مواجه شدم. اما در طرف دیگر ماجرا نیز فشارها بر خانوادهام خصوصا همسر بنده فزونی یافت.
و این عمل ظالمانه توسط به اصطلاح نمایندهی قوه قضاییه و یا بخش اجرایی آن قوه صورت میپذیرد که در حقیقت با فرمان عوامل امنیتی اجرا میشود که این عمل در حد شان یک دولت نمیباشد. با این فشارهای بیسابقه نیروهای امنیتی خام و بیتجربه به خیال خویش بر علیه همسر اینجانب نقطهی ضعفی یافتهاند. و این رفتارها در طول تاریخ از طرف حکومت های توتالیتر نیز به ندرت سرزده است. در معنای کلی گروگان گرفتن همسر شخصی را که عوامل حکومتی را به اجرای عدالت و آزادی فرا میخواند و با وجود اینکه وی دارای فشار مغزی شدید میباشد، چه معنایی میتواند داشته باشد؟ آنها برای رسیدن به کدامین آرزو و خواستهشان به این استیصال و عجز روی آوردهاند؟ آیا منتظر پژمرده شدنش هستند؟ و یا تسلیم شدن مطلق؟
اعتراف میکنم خانوادهام به خصوص همسرم را به اندازهی جان خویش دوست دارم و حاضرم جانم را برایاش فدا نمایم، اما شرف حیثیت و فراتر از اینها آذربایجان و آزادی ملت آذربایجان را بیش از هر چیزی دوست دارم. زیرا این راه حقیقت راه عدالت و انسانیت و راه خدا میباشد.
سخن آخر اینکه اگر همه اعضای خانوادهام را در برابر چشمانم مثله نمایید، هرگز به هدف شومتان نخواهید رسید.
من تا امروز سکوت ننمودهام و توانایی سکوت کردن را نیز ندارم و قسم میخورم حتی اگر در زیر خاک نیز مدفون باشم، عدالتخواهی و آزادی را با صدای بلند، فریاد خواهم زد.
همچنین اگر در تاریخ ۲۹ اردیبهشت که روز پایان دوره حبس یک سالهام میباشد، آزادیام با موانع روبرو شود، از تاریخ ۳۰ اردیبهشت به اعتصاب غذا مبادرت خواهم ورزید و چقدر خوشبختام این روز با دهمین سالگرد قیام ۸۵ ملت ترک آذربایجان مواجه خواهد شد.
عباس لسانی
زندان عادل آباد شیراز
۱۵/۲/۱۳۹۵