نفس در قفس

ارگان خبری لیگ حقوق بشر زندانیان ایران
اخبار

کشته شدن یک شهروند با شلیک مستقیم مامواران پلیس در جاده قائمشهر – بابل

5-نوامبر-2013

گروه خبری: دسته‌بندی نشده -

سایت نفس در قفس: مردی جوان در حالی که تلاش می‌کرد خودرویش را از پارک خارج کند، با شلیک مستقیم مامور پلیس در مقابل چشمان پدر و همسرش کشته شد.

 

به گزارش ایران، مغازه داران منطقه در تاریکی هوا زیر تابش نور لامپ مغازه‌ها متوجه خودروی گشت پلیس شدند که در حال متوقف کردن یک خودروی ال ۹۰ نوک مدادی بود. خودرو چند متری جلوتر حرکت کرد و در کنار جاده و در شلوغی عبور خودرو‌های دیگر ایستاد و ناگهان صدای شلیک دوگلوله شنیده شد.

 

همزمان با شلیک گلوله فریادهای زن جوانی شنیده شد که می‌گفت شوهرم را کشت! چند تن از مغازه داران که با راننده خودروی ال ۹۰ آشنایی داشتند به سمت خودرویش دویدند. مرد جوان با اصابت گلوله‌‌ای به سینه‌اش بی‌حرکت پشت فرمان افتاده بود و لباس‌هایش غرق در خون شده بود.

 

یکی از مغازه داران به سرعت پیکر بی‌‌حرکت راننده ال ۹۰ را داخل خودروی خود گذاشته و به بیمارستان شهید بهشتی بابل رساند اما با وجود تلاش‌های تیم پزشکی بیمارستان وی جان خود را از دست داد و تسلیم مرگ شد.با مرگ این راننده جوان تحقیقات در باره علت و چگونگی شلیک مرگبار از سوی بازپرس ویژه قتل دادسرای عمومی ‌و انقلاب بابل آغاز شد.

 

در نخستین مرحله از بررسی‌ها مشخص شد قربانی حادثه ۳۳ ساله بوده و مجید اکبر نژاد نام داشت. همچنین بررسی‌ها نشان می‌داد قربانی خرید و فروش خودرو می‌کرد.

 

ماموران در این مرحله به تحقیق از همسر قربانی پرداختند. وی در حالی که باور نمی‌کرد شوهرش در برابر دیدگان وی کشته شود، گفت: در جاده قائمشهر به بابل شوهرم سوار خودرو شد.از پارک بیرون آمده و می‌خواستیم حرکت کنیم که خودروی گشت پلیس در فاصله چند متری ما توقف کرد.

 

ماموری جوان که به نظرم درجه ستوانی داشت جلوی خودروی ما را گرفته و به شیشه ضربه‌ای زد و از همسرم خواست پیاده شود. وی شیشه را پایین کشیده و گفت چون جای بدی است و باید دوبله توقف کنم اجازه دهید خودرو را کنار جاده متوقف کنم.

 

مامور جوان که اسلحه‌ای در دست داشت به طور مداوم از شوهرم می‌خواست پیاده شود. شوهرم گفت من تخلفی نکرده‌ام با من چه کار داری؟ چند مترجلوتر رفت تا کنار خیابان توقف کند در همین هنگام گلوله‌ای از اسلحه مامور پلیس شلیک شد. شوهرم روی پدال ترمز زد و همزمان گلوله دیگری شلیک شد.گلوله به سینه شوهرم اصابت کرد. مجید پشت فرمان بی‌حرکت افتاد. خون را که دیدم شوک زده شده و فریاد زده و کمک خواستم.

 

پدر قربانی حادثه در این باره می‌گوید: پسرم کاری نکرده بود. گویا شماره خودروی دوستش که دست پسرم بود تحت تعقیب پلیس بود. شاهدان حادثه می‌گفتند پسرم اصلاً کاری نکرد که نیاز به شلیک گلوله باشد

زندانیان