اعتصاب غذای خشک حسین هاشمی از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری آبان ۹۸
2-ژوئن-2021
گروه خبری: زندانیان -
نفس در قفس ، ۱۲خرداد۱۴۰۰: حسین هاشمی، زندانی سیاسی زندان تهران بزرگ و از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری آبان ۹۸، از روز سه شنبه ۱۱ خرداد ماه درپی انتقال به تیپ۴ زندان تهران بزرگ، محل نگهداری زندانیان متهم به جرائم خطرناک، اقدام به اعتصاب کرد.
حسین هاشمی با یادآوری کشته شدن علیرضاشیرمحمدی زندانی سیاسی توسط زندانیان خطرناک، هدف از اعتصاب غذای خود را رساندن صدایش به مردم ایران عنوان کرده است.
انتقال وی در پی مشاجره کلامی با الیاسی، دادیار ناظر دادسرای اوین صورت گرفته است. او پیشتر تهدید کرده بود که حسین هاشمی به مکانی منتقل خواهد شد که از کارش پشیمان شود.
حسین هاشمی که هم اکنون در اعتصاب غذای خشک به سر میبرد، طی یادداشتی به بیان دلایل اعتصاب و وضعیت کنونی خود پرداخته در بخشی از آن نوشته است: «این آخرین سخنی است که با شما در میان میگذارم. بعد از اغما ریههایم را به خوزستان هدیه کنید که بعد از ۴۰ سال نفس تازهای چاق کنند و کسی که در خوزستان نیاز به ریه دارد ریههایم را هدیه کنید. قلبم را به بچههای سیستان و بلوچستان هدیه کنید قلب هم همیشه برای آنها و برای زخم آن مردمان می تپید. باقی اعضایم را به هر انسان ایرانی که برای ایران دلش می تپد هدیه کنید. به فرودستانی مثل خودم که هرچه تلاش کردند، نشد! خواستند اما نتوانستند و دست آخر جسدم را به دانشگاههای علوم پزشکی هدیه کنید جهت پیشرفت علم. سالهای بعد وقتی که جسدم مستهلک شد آن را در جنگلهای بلوط زاگرس در دیاری که در آن زاده شدهام بسوزانید و خاکسترم را در آن جنگلها پراکنده کنید که در رگ و ریشههای درختان بلوط ریشه بدوانم و از ارتفاع کویرکوه سالهای بعد به خوشبختی شما خیره شوم و خوشحال شوم.»
متن کامل این نامه در ادامه می آید:
«نزدیک ۱۹ ساعت است که دست به اعتصاب غذای تر و خشک زدهام، آخرین چیزی که خوردهام یک لیوان چای با آب پر از سیلیس تیپ ۲ اندرزگاه ۱۰ سالن بچههای سیاسی آبان ۹۸ بود و تا این لحظه از خوردن و آشامیدن دست کشیدهام. صبح زود به بهانه بازجویی مرا از بند سیاسی بیرون کشیدند به افسرنگهبانی که رسیدم برای انتقالم کاملا آماده بود. همچنان مسئولین زندان می گفتند که برای بازجویی باید به خارج از تیپ دو بروم. به ناچار سوار ون شدم مرا به تیپ ۴ آوردند. در میان زندانیان جرائم خشن و متهمان قتل و سرقت مسلحانه. حدود ۲ سال پیش علیرضا شیرمحمدعلی را به همین بهانه از تیپ خارج کردند و بعد از ۳ روز خبر مرگ او را شنیدند. من حسین هاشمی از بازداشتیهای آبان ۹۸ محکوم به ۶ سال حبس و دقیقا در موقعیت دو سال پیش علیرضا قرار دارم. با این تفاوت که دست به اعتصاب غذای تر و خشک زدهام. قبل از کشته شدنم دست به این اقدام زدهام که صدایم را به شما ملت ایران برسانم.
ملت ایران! زیر انواع شکنجهها دوام آوردم، از آبان ۹۸ با خود زخمهای روحی و جسمی را حمل کرده که فکر می کنم در این لحظه هر سنگی را به صدا در میآورد. در زندان سعی کردم سالم زندگی کنم! باعث شدم خیلی از بچههای سیاسی از خطر مواد و اعتیاد رهایی پیدا کنند. خودم هم سیگار را در زندان ترک کردم که نشان دهم در بدترین شرایط هم میشود تغییر کرد.
چند روز قبل شاپور احسانی راد، به پای این اقدام آخرین فندکی را که با آن آخرین نخ سیگارش را روشن کرده بود به من هدیه داد و گفت خوشحال است که من در زندان هم در حال مبارزه هستم و شاید این حرکت باعث شود خیلی از بچهها از من انگیزه بگیرند. حدود ۲۴ ساعت دیگر به احتمال زیاد وارد اغما خواهم شد و این آخرین سخنی است که با شما در میان میگذارم. بعد از اغما ریههایم را به خوزستان هدیه کنید که بعد از ۴۰ سال نفس تازهای چاق کنند و کسی که در خوزستان نیاز به ریه دارد ریههایم را هدیه کنید. قلبم را به بچههای سیستان و بلوچستان هدیه کنید قلب هم همیشه برای آنها و برای زخم آن مردمان می تپید. باقی اعضایم را به هر انسان ایرانی که برای ایران دلش می تپد هدیه کنید. به فرودستانی مثل خودم که هرچه تلاش کردند، نشد! خواستند اما نتوانستند و دست آخر جسدم را به دانشگاههای علوم پزشکی هدیه کنید جهت پیشرفت علم. سالهای بعد وقتی که جسدم مستهلک شد آن را در جنگلهای بلوط زاگرس در دیاری که در آن زاده شدهام بسوزانید و خاکسترم را در آن جنگلها پراکنده کنید که در رگ و ریشههای درختان بلوط ریشه بدوانم و از ارتفاع کویرکوه سالهای بعد به خوشبختی شما خیره شوم و خوشحال شوم.
مردم ایران! من بی گناهم! و تنها ۷۲ ساعت مانده که مرگ را در آغوش بگیرم. این آخرین صدای من است که در زندان با شما سخن میگویم. به یاد قهرمان غایب فرزاد کمانگر که گفت یادتان نرود به شعر به آواز به لیلاهاتان پشت نکنید!
حسین هاشمی / روز سهشنبه ۱۱ خردادماه ۱۴۰۰ / تیپ ۴ زندان تهران بزرگ”