با گذشت سه خانواده، متهم از قصاص رهایی یافت
27-ژوئن-2016
گروه خبری: اعدام -
سایت نفس در قفس: فردی که متهم بود ۱۷ سال قبل برای رسیدن به دختر مورد علاقهاش دست به قتل سه سرباز و زخمی کردن سربازی دیگر زده بود با اخذ رضایت از اولیای دم و تحمل جنبه عمومی جرم از طناب دار رهایی یافت.
به گزارش روزنامه جوان، پرونده پسر دانشجو که برای انتقامگرفتن از پدر دختر مورد علاقهاش، سه سرباز را به قتل رسانده و سرباز دیگری را زخمی کرده بود، با جلب رضایت آخرین قربانی، پروندهاش به بایگانی سپرده شد.
نخستین برگ این پرونده شامگاه پانزدهم مهرماه سال ۱۳۷۸ زمانی ورق خورد که مأموران کلانتری ۱۶۳ اوین از درگیری مرگبار چند سرباز با پسر جوانی در حوالی کوههای محله کوی فراز با خبر و راهی محل شدند.
مأموران پلیس در نخستین گام وقتی پای در قتلگاه سربازان وظیفه گذاشتند ابتدا با جسد خونین سه سرباز وظیفه که با شلیک گلوله از پای در آمده بودند و بعد با پیکر خونین یک سرباز وظیفه دیگر که با شلیک چند تیر به شدت زخمی شده بود، روبهرو شدند.
گروگانگیری بعد از قتل
در حالی که هنوز دقایقی از تحقیقات جنایی درباره این حادثه هولناک نگذشته بود به مأموران کلانتری خبر دادند پسر مسلحی دو پسر و یک دختر کوچک خانوادهای را در خانهشان حوالی کوی فراز خیابان یاس شرقی به گروگان گرفته و تهدید به قتل کرده است.
همزمان با انتقال اجساد به پزشکی قانونی و انتقال پیکر خونین سرباز وظیفه زخمی به بیمارستان، تیمهایی از مأموران پلیس برای آزادی گروگانها وارد عمل شدند.
بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت گروگانگیر پسر ۲۵ سالهای به نام شاپور است که لحظاتی قبل پس از قتل عام چهار سرباز وظیفه اسلحه ژ۳ و سلاح کمری آنها را سرقت کرده و اعضای این خانواده را گروگان گرفته است.
تحقیقات بعدی نشان داد شاپور عاشق دختر این خانواده است و زمانی که با جواب منفی پدر این دختر روبهرو میشود با قتل سه سرباز وظیفه، اسلحه آنها را برای قتل پدر این دختر سرقت میکند اما زمانی که وارد خانه آنها میشود، متوجه میشود مرد میانسال در خانه حضور ندارد بنابراین اعضای خانوادهاش را به گروگان میگیرد. مأموران پلیس بعد از ساعتی درگیری مسلحانه مرد گروگانگیر را دستگیر و گروگانها را آزاد میکنند.
اعتراف به جنایت هولناک
متهم پس از انتقال به اداره پلیس در نخستین بازجوییها به قتل سه سرباز وظیفه و زخمی کردن سرباز وظیفه دیگر اعتراف کرد.
او در شرح ماجرا گفت: “من دانشجوی رشته مهندسی کشاورزی دانشگاه آزاد هستم. سه سال است که عاشق دختر همسایهمان هستم. پدر و مادرم با آنها رفت و آمد دارند و در این مدت چند بار به خواستگاری دخترشان رفتهاند اما همیشه پدرش مخالف ازدواج ما بود وهر بار به خواستگاری من جواب منفی داد. من و دختر مورد علاقهام از طریق نامهنگاری با هم ارتباط داشتیم و او هم مرا دوست داشت. من و خانوادهام خیلی تلاش کردیم تا رضایت پدر او را جلب کنیم اما مدتی قبل او آب پاکی روی دست ما ریخت و گفت هرگز با ازدواج ما موافقت نمیکند. به همین دلیل از او کینه به دل گرفتم و تصمیم گرفتم پدر او را به قتل برسانم”.
تهیه سلاح
او درباره تهیه سلاح گفت: مدتی دنبال به دست آوردن اسلحه بودم اما موفق نشدم تا اینکه وقتی با مادرم برای خرید به فروشگاه رفاه رفتم آنجا با دو سرباز وظیفه به نامهای آرش و پویا آشنا شدم. ارتباط دوستانه ما با هم ادامه داشت تا اینکه فهمیدم آنها با دو سرباز وظیفه دیگر که در اطراف معدنی در کوههای شمال تهران نگهبانی میدهند دوست هستند. پس از این تصمیم گرفتم تا اسلحه آنها را برای انتقام از پدر دختر مورد علاقهام سرقت کنم.
چند روز بعد از آشنایی «آرش به من گفت اگر فشنگ داشته باشم میتوانم همراه آنها به کوه بروم و با اسلحه دوست سربازشان در کوهها تیراندازی کنم. از آنجایی که من قبلاً تعدادی فشنگ تهیه کرده بودم این پیشنهاد را بهترین فرصت برای سرقت اسلحه دانستم. عصر روز ۱۵ مهر ماه آرش و پویا را سوار خودروام کردم و به طرف کوی فراز به راه افتادیم. پس از طی مسافتی به جاده خاکی رسیدیم. هوا تاریک شده بود که خودرو را کنار تپهای نگه داشتیم و به صورت پیاده سه نفری به راه افتادیم. از دور کیوسک نگهبانی را دیدم که سرباز وظیفهای در حال نگهبانی بود. وقتی به او رسیدیم آرش مرا به او معرفی کرد و گفت برای تیراندازی تعدادی فشنگ آوردهایم. سرباز وظیفه اسلحه ژ۳اش را به من داد و گفت ابتدا من تیراندازی کنم.
وقتی اسلحه را گرفتم به سرعت اسلحه را مسلح کردم و به طرف آنها نشانه گرفتم. سه سرباز وظیفه شوکه شده بودند و فکر کردند شوخی میکنم که ابتدا به سوی سرباز وظیفهای که اسلحه را به من داده بود، شلیک کردم. پس از آن پویا را هدف قرار دادم و در پایان به سوی آرش شلیک کردم. وقتی آنها غرق در خون نقش بر زمین شدند اسلحه کمری آرش را که همیشه همراه داشت برداشتم و همراه اسلحه ژ۳ فرار کردم. در میانه راه در تاریکی شب متوجه شدم سرباز دیگری در تعقیب من است که به سوی او هم شلیک کردم و او را هم به قتل رساندم. سپس به سرعت خودم را به در خانه دختر مورد علاقهام رساندم تا پدر او را به قتل برسانم اما وقتی وارد خانه آنها شدم دو پسر و دختر کوچکش تنها در خانه بودند.
آنها به شدت ترسیده بودند و تلفنی موضوع را به پدرشان خبر دادند. مرد همسایه تلفنی مرا به آرامش دعوت کرد که با شلیک چند تیر به تلویزیون آنها به او هشدار دادم تا هر چه زودتر خودش را به خانهاش برساند. پس از این متوجه شدم که مأموران پلیس خانه را محاصره کردهاند. من ابتدا تسلیم مأموران نشدم و چند تیر شلیک کردم و تهدید کردم برای من مقداری مواد منفجره تهیه کنند. قصد داشتم با مواد منفجره به زندگی خودم پایان دهم که پدرم پیش من آمد و با گریه و التماس مرا راضی کرد تا خودم را تسلیم کردم.
محاکمه
متهم پس از تحقیقات تکمیلی در شعبه ۱۶۰۲ دادگاه عمومی تهران محاکمه شد. وی وقتی مقابل قاضی قرار گرفت به قتل سه سرباز و زخمی کردن سرباز دیگر اعتراف کرد.
قاضی پرونده، متهم را به جرم سه قتل عمد به سه بار قصاص، به جرم ورود به عنف به دو سال حبس، به جرم تخریب به دو سال حبس و به جرم اختلال در نظم به یک سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد. رأی دادگاه پس از تأیید در شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی فرستاده شد. همزمان با سیر تشریفات اجرای حکم، متهم با پرداخت دیه موفق به گرفتن رضایت از سه اولیای دم شد و بدین ترتیب از طنابدار فاصله گرفت.
چند ماه قبل در حالی که متهم با گذراندن دوران محکومیتش از زندان آزاد شده بود. آرش به دادسرای جنایی رفت و از متهم درخواست دیه کرد. پس از درخواست دیه، قاضی اجرای احکام متهم را به دادسرا احضار کرد تا اینکه صبح روز یکشنبه ۶ تیرماه پدر متهم در دادسرا حاضر شد و با پرداخت ۱۱۰ میلیون تومان به آرش رضایت وی را جلب کرد.
بدین ترتیب متهمی که ۱۷ سال قبل به خاطر انتقام از پدر دختر مورد علاقهاش سه سرباز را به قتل رسانده و یک سرباز را زخمی کرده بود با گرفتن رضایت از سرباز زخمی پروندهاش بسته شد.