بیانیه ۷ زندانی سیاسی در رابطه با کشته شدن دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات تهران
3-ژانویه-2019
گروه خبری: زندانیان -
سایت نفس در قفس: ۷ زندانی سیاسی زندان رجاییشهر کرج طی بیانیهای نسبت به کشته شدن ۱۰ تن از جمله ۸ دانشجو در تصادف اتوبوس دانشگاه علوم و تحقیقات تهران واکنش نشان دادند.
بنا به اطلاع «نفس در قفس»، ۷ تن از زندانیان سیاسی سالن ۱۰ بند ۴ زندان رجاییشهر کرج در بیانیهای ضمن ابراز همدردی با خانوادههای دانشجویان کشته شده در این حادثه به انتقاد شدید از دستگاه قضایی و نیز مسولان دانشگاه و کشور در رابطه با فساد گسترده در کشور پرداختند.
متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار «نفس در قفس» قرار گرفته است، در زیر میآید:
بچه هایمان در پیش دبستانی در آتش بیکفایتی و بیلیاقتی به اصطلاح مسئولان میسوزند و جوانانمان در دانشگاه در ارابههای حرص و طمع و غارت و چپاول مهرههای ریز و درشت نظام به کام مرگ میروند و آنچه که «دادستان کلا وقیح» به دانشجویان ارائه میدهد این است که مراقب باشید دشمنان از این واقعه سواستفاده نکنند…!!! وقاحت را ببینید…!!! یعنی کشته و پرپر شدن جوانان و دانشجویان مهم نیست. مهم این است که میگوید دشمن به خاطر این فاجعه سواستفاده نکند و بیکفایتی و رسوایی نظام برملا نشود…!!!
به این وقاحت باید پاسخ داد که آنکه این خبر را هر چه بزرگ و بزرگتر میکند، جان و امنیت دانشجویان و جوانانمان را بیشتر تضمین میکند یا آنکه مکتوم و لاپوشانی میکند….. عناد و دشمنی به واقع کدام است…..؟؟!!
ضمن اینکه این «دادستان کلا وقیح» و عقبمانده هنوز نمیداند که آنچه به عنوان خبررسانی از نظر او سواستفاده مینماید در دنیای امروز شفافیت و حق اطلاع مردمی نام دارد وگرنه به سیاق چهل ساله که همه چیز مکتوم و لاپوشانی میشد باز هم کسی خبردار نمیشد و راه برای فجایع دیگر باز بود… و حتی همین پیگیری فرمالیستی و خشک و خالی هم صورت نمیگرفت…..!!!!
رئیس دانشگاه آن موقع که مسئولیت ریاست را میپذیرد (یعنی همان موقع پاسخگو بودن به وضعیتی که موجود است) سرخوش است و مطلقا نمیگوید که وضع دانشگاهها چیست و چه کسی و چرا بودجهها را بالا کشیده (چون اگر میگفت او را کنار گذاشته و یک غلام حلقه به گوش دیگر را میآوردند) حال که فاجعه حادث شده میگوید من نبودم از قبلیها بپرسید….!!!! با چنین منطقی چه کسی و کی مسئول خواهد بود و پاسخگو….؟؟؟
البته این هم نمونهای از فساد و تباهی و بیکفایتی سیستمی پوسیده است که به خاطر این شالودههای فاسد هیچ چارهای جز کوبیدن و از نو بنا کردن ندارد… اگر امکان ترفیعی و اصلاحی وجود داشت بعد از ۴۰ سال انجام میشد و اکنون کشاورز و کارگر، معلم، دانشجو، کامیوندار، بازاری و پرستار و… اینگونه به فغان نبودند و متاسفانه هر روز هم بچهها، جوانان و تک تک هموطنانمان باید تاوان آن را بدهند.
ضمن همدردی با همهی دانشجویان و خانوادهی عزیزان از دست رفته راه چاره را در هر چه بلند کردن فریادها و مقاومت بیشتر میدانیم. درست همانطور که در دی ماه ۱۳۹۶ آغاز شد و تاکنون در هر گوشه و کنار و در همه جا شعله میکشد و پیوسته باید ادامه یابد.
ابراهیم فیروزی، مجید اسدی، سعید ماسوری، محمدعلی منصوری، حسن صادقی، محمد بنازاده امیرخیزی، پیام شکیبا