تایید حکم اعدام یک زندانی در دیوان عالی کشور
21-آگوست-2018
گروه خبری: اعدام -
سایت نفس در قفس: حکم اعدام مردی که در جریان مشاجره خانوادگی همسرش را به “قتل” رسانده بود، از سوی قضات دیوان عالی کشور تأیید شد.
به گزارش جوان آنلاین، شانزدهم فروردین سال ۹۵ به مأموران پلیس تهران خبر رسید که زنی ۳۵ ساله در خانهاش در خیابان نظامآباد به قتل رسیده است. مادر او که پلیس را از ماجرا باخبر کرده بود، گفت: “ساعتی قبل با دخترم نازنین تلفنی حرف میزدم که ناگهان صدای مشاجره شوهرش رضا بلند شد و او هم تلفن را قطع کرد. من نگران شدم و خودم را به خانه دخترم رساندم، هرچه در زدم کسی جواب نداد، برای همین با کمک همسایهها وارد شدم. در اتاق خواب بود که با جسد دخترم مواجه شدم”.
بررسی پزشکی قانونی بعد از معاینه جسد در محل نشان داد که نازنین بر اثر انسداد مجاری تنفسی به قتل رسیده است.
در شاخه دیگری از تحقیقات، رضا شوهر ۴۰ ساله مقتول بازداشت و به جرمش اعتراف کرد. او گفت، همسرم از مدتی قبل مدام سرش در تلفن همراهش بود و زندگیمان را رها کرده بود. او همچنین با زنی بیوه رفت و آمد داشت.
با کامل شدن تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهم مقابل هیئت قضات پای میز محاکمه ایستاد.
در جلسه رسیدگی، مادر مقتول گفت: دخترم و رضا دو سال بود که با هم ازدواج کرده بودند و همیشه با هم اختلاف داشتند. دامادم کار درست و حسابی نداشت و نمیتوانست مخارج زندگیاش را تأمین کند. به همین خاطر نازنین ناچار بود کار کند. همین موضوع باعث شده بود آنها بارها با هم درگیر شوند، حتی دخترم گفته بود رضا چند بار او را تهدید به مرگ کرده است، برای همین درخواست قصاص دارم.
در ادامه رضا در جایگاه قرار گرفت و گفت: “من در پیک موتوری کار میکردم، اما از پس مخارج زندگی برنمیآمدم. روز حادثه در خانه مشغول خوردن ناهار بودیم که مادرش تماس گرفت و مشغول حرف زدن شدند. لحظاتی بعد نمیدانم مادرش آن سوی خط چه گفت که ناگهان تلفن را قطع کرد و شروع به فحاشی کرد. او اصرار داشت که من به پدرش توهین کردهام در حالی که اصلاً چنین حرفی نزده بودم. نازنین فریاد میکشید و فحاشی میکرد. او کمد و بوفه را انداخت که دستم را جلوی دهانش گذاشتم تا صدایش به خانه همسایهها نرود. نازنین را به اتاق خواب کشاندم، ناگهان متوجه شدم نفس نمیکشد. ترسیدم و فرار کردم”.
متهم ادامه داد: “باور کنید من قصد کشتن همسرم را نداشتم. من عاشق او بودم و همه این موضوع را میدانستند. قبلاً چند بار به خاطر اینکه با یک زن مطلقه در ارتباط بود و با او به سفرهخانه میرفت، درگیر شده بودم، حتی یکبار هم با موتور او را تعقیب کردم تا بدانم کجا میرود، ولی من به نازنین علاقهمند بودم. به همین خاطر به او گفته بودم گذشتهها را خاک میکنم تا دوباره زندگیمان را از نو بسازیم”.
در پایان جلسه، هیئت قضایی رضا را به قصاص محکوم کرد.
دیروز این حکم در دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد.