تشکیل دادگاه بابک روغنی و صدور کیفرخواست برای وی
15-می-2013
گروه خبری: اقلیت های قومی -
سایت نفس در قفس: بابک روغنی شهروند معترض نمینی روز پنج‌شنبه در دادسرای نمین حاضر شد و برای وی کیفرخواست صادر شد.
به گزارش هرانا، روز پنج‌شنبه ۱۹ اردیبهشت ماه بابک روغنی در شعبه ۱ دادیاری دادسرای نمین حاضر شد و اتهاماتی همچون اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، ارتباط با گروه‌های ضد انقلاب و همکاری با دول متخاصم و شرب خمر به وی تفهیم شد.
این شهروند معترض از اتهامات وارده دفاع کرده و در نهایت در جلسه ای که روز شنبه ۲۱ اردیبهشت ماه برگزار گردید، اتهام همکاری با گروه های ضد انقلاب و شرب خمر به وی وارد شده و بر این اساس کیفرخواستی تنظیم گردید که مورد اعتراض بابک روغنی قرار گرفت.
بابک روغنی در طی نامه ای که خطاب به ریاست دادگستری شهرستان نمین نگاشته شده می‌گوید:
اینجانب با اتهام های سه گانه ( تبلیغ علیه نظام و منافع ملی، عضویت در گروه های ضد انقلاب و همکاری با دول متخاصم) در بهمن ماه سال ۹۰ به دست ماموران اطلاعات بازداشت شدم، در باز جویی آنچه گفته شد ربطی به من نداشت! اسمهای گروه های مختلف که من اولین بار می شنیدم و فشار که با آنها چه ارتباطی داشتم! سوال از کتابهایی که در سال ۵۸ و ۵۹ چاپ شده بود و امروز غیر قانونی عنوان می شد. به عنوان مثال کتاب خسرو گلسرخی غیر قانونی عنوان شد و داشتن و خواندن و حمل آن جرم! و سوال بزرگ من همچنان این است که مگر خسرو گلسرخی همان فرد سبیل دار قوی هیکل و آزاده خواهی نیست( توضیح در مورد قیافه خسرو گلسرخی صرفا برای فرزندانتان بود تا بدانند من برای چه مجرمم!) که هر سال در روزهای دهه فجر دادگاهی اش را برای مردم پخش می کنید؟ و گویا کتاب از آلات مجرمانه است در این دوران بس تلخ!
بعد از گذر از مراحل فرسایشی پرونده در آخرین بازپرسی در دادیاری شعبه اول ده اتهام نوشته شده از سوی اطلاعات قرائت شد ،و گویا قبل از من هم پرونده خوانده نشده بود! و کفایت شده بود به نظر اداره اطلاعات. اتهام های ده گانه اطلاعات یکی در میان دقیقا همان اتهام قبلی بود با صورتی جدید! و در آخر آنچه از سوی دادیار محترم عنوان شد این بود که اتهام های من ارتباط با گروه های ضد انقلاب و شرب خمر بود! و سوال بزرگ من آن است که شرب خمر آیا همان سناریوی آشنای پرونده های سیاسی نیست که به هر فرد از این نوع اتهام زده می شود تا در اجتماع زیر سوال رود؟
آنچه امروز می گویم نمی دانم فردایی برای من خواهد گذاشت یا خبر ، ولی سکوت در این اوضاع بر وضع خود را حرام می دانم.