نفس در قفس

ارگان خبری لیگ حقوق بشر زندانیان ایران
اخبار

رهایی از اعدام یک زندانی در تهران

14-آگوست-2018

گروه خبری: اعدام -

سایت نفس در قفس: مرد جوانی که شش سال قبل شوهرخواهرش را به قتل رسانده بود، با جلب رضایت اولیای دم از مرگ رهایی یافت و دیروز از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.

به گزارش خبرگزاری رکنا، اصغر ۴۰ ساله شش سال و نیم قبل در بیست و هفتم بهمن ماه سال ۹۰ به دنبال درگیری با شوهرخواهرش به نام حبیب وی را با ضربه چاقو در یکی از خیابان های شوش کشت و همان‌جا بازداشت شد.

اصغر به درگیری اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت و در حالی که پدر و مادر حبیب برای وی حکم اعدام خواسته بودند و به اعدام محکوم شد.

حکم صادره در دیوان عالی کشور مهر تایید خورده و قطعی شده بود که وی توانست رضایت اولیای دم را بعد از گذشت ۶ سال و نیم از حادثه جلب کند و به زندگی برگردد.

وی دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد.

در ابتدای این جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: “با توجه به رضایت اولیای دم طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی و جنبه عمومی جرم برای اصغر تقاضای مجازات دارم”.

سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و در تشریح جزییات ماجرا: “گفت شوهر خواهرم سر ناسازگاری داشت. او معتاد بود و بارها خواهرم را کتک زده بود. خواهرم می خواست از او جدا شود اما اصغر حاضر به جدایی نبود”.

آخرین بار وقتی حرف های خواهرم را شنیدم دلم برایش سوخت و به او قول دادم کمکش کنم. به همین خاطر به مغازه پدر حبیب رفتم و از او خواستم تا با پسرش صحبت کند و او را برای جدایی از خواهرم قانع کنند. من به پدر حبیب گفتم اگر پسرش به ادامه زندگی مشترک با خواهرم علاقه ای ندارند بهتر است آنها توافقی از هم جدا شوند. پدر حبیب هم که از پرخاشگری های پسر معتادش ناراحت بود با من درد و دل کرد و گفت حبیب او و همسرش را هم اذیت می کند. من در حال صحبت کردن با پدر حبیب بودم که یک نفر با چوب به سرم کوبید. وقتی برگشتم متوجه حضور حبیب در مغازه پدرش شدم. او که حرف های ما را شنیده بود بسیار عصبانی بود. او به سمتم حمله کرد ولی پدرش میان من و حبیب قرار گرفت تا دعوا بالا نگیرد. پدرش از من خواست تا مغازه را ترک کنم.

وی ادامه داد: “من به خیابان رفته بودم که حبیب پشت سرم آمد و بار دیگر به من حمله کرد. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم با چاقویی که همراه داشتم یک ضربه به گردن او زدم”.

وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: “من واقعا قصد کشتن شوهر خواهرم را نداشتم. او به من حمله کرد و من ناچار به چاقوکشی شدم. حالا شش سال و نیم است که در زندان هستم و در این مدت با سختی توانستم رضایت اولیای دم را جلب کنم. حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شود”.

در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.

زندانیان