صدور دو حکم اعدام در مشهد
5-می-2018
گروه خبری: اعدام -
سایت نفس در قفس: قضات دادگاه کیفری مشهد یک مرد را به اتهام “قتل” و “داشتن رابطه پنهانی” و متهم زن پرونده را صرفا به اتهام “داشتن رابطه پنهانی” به اعدام محکوم کردند. زن متهم در پرونده از مدتی پیش برای جدایی از همسر خود درخواست طلاق داده بود.
به گزارش روزنامه ایران، زنی با همدستی یک مرد سناریوی قتل همسرش را اجرا کرده بود از سوی قضات دادگاه کیفری مشهد به اعدام محکوم شدند.
اواخر تابستان سال گذشته بود که زن جوانی به اداره پلیس مشهد رفت و از ناپدید شدن همسرش خبر داد. او گفت: “روز گذشته مثل همیشه شوهرم از خانه خارج شد اما دیگر برنگشت. هر چه با تلفن همراهش تماس میگیرم خاموش است. سابقه نداشت شاهرخ بیخبر به خانه نیاید نگرانم ممکن است برای او اتفاقی رخ داده باشد”.
فرضیههایی برای ناپدید شدن
با شکایت زن جوان تحقیقات از سوی مأموران پلیس مشهد آغاز شد.
اثری از شاهرخ در بیمارستانها و کلانتریها نبود. از سویی وضع مالی شاهرخ معمولی بود و چون تماسی هم از سوی هیچکس در رابطه با گروگانگیری صورت نگرفته بود احتمال ربوده شدن او خود به خود رنگ باخت.
اما مدارکی بهدست آمد که نشان میداد مرد جوان خانه را به خاطر قهر ترک نکرده است.
تحقیقات پلیس نشان میداد این زوج با وجود ۴ فرزند با یکدیگر اختلاف شدید خانوادگی داشتهاند.
از سویی در ادامه بررسیها مشخص شد که مینا مدتی است با مردی بهنام کامران ارتباط پنهانی داشته و همین موضوع احتمال دست داشتن مینا در مرگ شوهرش را بیشتر میکرد.
بدین ترتیب مینا بازداشت شد.
زن جوان ابتدا مدعی بود که از سرنوشت همسرش بیاطلاع است اما مدارک پلیسی او را وادار کرد که لب به اعتراف بگشاید. مینا گفت: “۴ تا فرزند دارم اما اختلاف هایم با شوهرم باعث شد تا درخواست جدایی دهم. در راه دادگاه با کامران آشنا شدم. مرد جوان و مهربانی که وقتی از زندگیام با خبر شد قول داد به من کمک کند. مخفیانه و دور از چشم شوهرم ارتباطم با کامران را ادامه دادم اما در این میان باردار شدم”.
او ادامه داد: “شوهرم راضی به جدایی نبود و از طرفی اگر موضوع بارداری را میفهمید آبرویم میرفت. در این مدت خیلی تلاش کردم تا بچه را سقط کنم اما نشد تا اینکه تصمیم گرفتیم شاهرخ را به قتل برسانیم”.
ابتدا داخل آبمیوه داروی بیهوشی ریختم و به او دادم سپس با کامران تماس گرفتم. نیمه شب درحالی که بچهها خواب بودند کامران وارد خانه شد. دست و پای شاهرخ را با طناب بستیم و او بدن نیمه جانش را با خودرو به اطراف شهر برده و داخل چاهی در اطراف مرغداری متروکه انداخت. کامران برای آنکه راز این جنایت برملا نشود پلاک خودروی همسرم را نیز داخل چاه انداخته بود. بعد هم روی دهانه چاه سیمان ریخته بود. می دانستیم دیر یا زود ماجرای ناپدید شدن شاهرخ را همه میفهمند و برای آنکه کسی به من شک نکند تصمیم گرفتیم که خودم ناپدید شدن شاهرخ را به پلیس گزارش کنم.
در دادگاه
با اعترافات زن جوان، همدستش نیز بازداشت شد.
با راهنماییهای کامران جسد قربانی این جنایت کشف شد.
پس از تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه جنایت پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری یک مشهد ارجاع شد.
زن جوان و همدستش در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی مقابل بازپرس امام وردی قرار گرفته و به دفاع از خود پرداختند.
با توجه به مدارک موجود در پرونده؛ کامران به اعدام محکوم شد و بهخاطر داشتن رابطه پنهانی هر دوی آنها به اعدام محکوم شدند.