عفو بین الملل: اسماعیل بخشی و سپیده قلیان در معرض شکنجه قرار دارند
31-ژانویه-2019
گروه خبری: زنان - کارگران و اصناف -
سایت نفس در قفس: عفو بینالملل با انتشار یک بیانیهی اقدام فوری نسبت به وضعیت اسماعیل بخشی و سپیده قلیان ابراز نگرانی کرد.
این سازمان بینالمللی با نقل قولهایی از این دو زندانی سیاسی که پس از دستگیری اولشان در اختیار عفو بینالملل قرار داده بودند، هشدار داده است که این دو نفر تحت شکنجه قرار دارند.
سپیده قلیان به عفو بینالملل گفته بود در طول راه شوش به اهواز که سوار یک ون شده بودند ماموران اطلاعات به او دستور میدادند که سرش را پایین بیاورد، به گردنش محکم ضربه میزدند، او را مورد انواع توهینهای جنسی قرار میدادند و مجبور میکردند که خودش را «فاحشه» بنامد.
اسماعیل بخشی نیز گفته بود که ماموران اطلاعات موهایش را میکشیدند، با مشت به تمام سر، صورت، گلو، سینه، شکم و کمرش میزدند و با چنگ گلویش را میگرفتند. ماموران پاهایش را از هم باز کرده و همین طور که فحش و دشنام میدادند به بیضههایش مشت میزدند و مجبورش میکردند که علیه خود الفاظ رکیک به کار برد و خودش را تحقیر کند: «درد ضربهها به طرز وحشتناکی شدید بود و من سه بار از هوش رفتم.»
اسماعیل بخشی جراحات ناشی از این شکنجهها و وضعیت خود در روزهای اول بازداشت را این طور توصیف کرده است: «در روزهای اول، به سختی میتوانستم راه بروم. سرما خوردگی و تب شدیدی داشتم. تمام صورتم ورم کرده بود و لختههای خون از دماغم خارج میشد. فکم را نمیتوانستم تکان بدهم و غذا نمی توانستم بخورم. ادرارم با سوزش شدید همراه بود و آنقدر درد داشتم که خوابیدن هم برایم زجرآور بود. پس از تقریبا دو ماه، هنوز در دندههای شکستهام، شکم، کلیه و گوشهایم و بیضهها احساس درد میکنم.»
سپیده قلیان و اسماعیل بخشی گفتهاند که هنگام ورود به بازداشتگاه وزارت اطلاعات در اهواز، ماموران به آنها هشدار دادند که «این شکنجههایی که دیدید تازه اولش بود و بدتر از اینها در انتظارتان است.» به گفته اسماعیل بخشی، ماموران میگفتند: «اینجا آخر دنیاست. هیچ خبری هم از حقوق بشر نیست و فقط مثل سگ اعتراف میکنی.»
آنها سپس از یکدیگر جدا و در سلولهایی قرار گرفتند که به گفتهی آنها در کنار اتاقهای شکنجه واقع شده بود به نحوی که آنها شب و روز فریادها و نالههای دیگر بازداشتیهایی که شکنجه میشدند را میشنیدند و این وضعیت موجب آشفتگی شدید روحی از جمله ایجاد ترس، اضطراب و کابوس و بیخوابی در آنها شده بود.
سپیده قلیان و اسماعیل بخشی در دوران بازداشت مورد بازجوییهای خشونتآمیزی قرار گرفتند که به طور معمول از ۱۰ صبح آغاز و غالبا تا پاسی از نیمه شب ادامه مییافت. آنها در این زمان به وکیل دسترسی نداشتند. در طول بازجویی آنها مجبور بودند تمام مدت با چشمبند رو به دیوار و روی صندلی بنشیند که به گفتهی آنها باعث درد کمر و بی حسی شدید در پاهایشان میشد.
به گفتهی سپیده قلیان، بازجوهای او که همگی مرد بودند، مرتب به زیر صندلی او لگد میزدند و او را به خشونت جنسی، شلاق و قتل تهدید میکردند. آنها همچنین یک کابل به او میدادند که در دست بگیرد و با تمسخر از او میپرسیدند که فکر میکند میتواند چند ضربه با کابل را تحمل کند.
بازجویان به سپیده قلیان تختی که زندانیان برای شلاق به آن بسته میشوند را نشان میدادند و تهدید میکردند که اگر «اعتراف» نکند، او را به تخت خواهند بست و آنقدر شلاق خواهند زد که به التماس بیافتد. این تهدیدات در حالی صورت میگرفته است که سپیده قلیان جیغ و فریاد زنان و مردانی که در اتاقهای مجاور شلاق میخوردند را میشنیده است.
اسماعیل بخشی گفت که بازجویان به دروغ به او گفتند که خانواده سپیده قلیان با این تصور که او با دخترشان رابطه جنسی داشته است با تفنگ به خانهاش حمله کردهاند و خانواده او اکنون متواری هستند.
بر اساس گفتههای اسماعیل بخشی، مسئولان پیش از فیلمبرداری برای «اعترافات»، موهای او را شانه زده، ریشش را اصلاح کرده و متن اعترافات اجباری را به او داده بودند. او گفت بازجویان موقع فیلمبرداری مرتب «کات میدادند» و فریاد میزدند که «حالت پشیمانی» در چهرهاش نیست.
سپیده قلیان گفته است که فشار برای اعتراف روی او آنقدر زیاد بوده است که در طول بازجوییها فریاد میزده و ناخودگاه میلرزیده است.