نفس در قفس

ارگان خبری لیگ حقوق بشر زندانیان ایران
اخبار

محاکمه دوباره محکوم به اعدامی که در نوجوانی دستگیر شده است

29-اکتبر-2016

گروه خبری: اعدام - کودکان -

سایت نفس در قفس: مرد جوان متهم به قتل مادر دختر مورد علاقه اش و محکوم به قصاص، پس از ۹ سال زندان، روز گذشته بار دیگر محاکمه شد.

به گزارش جوان، نوجوان ۱۷ ساله در اسفند ۸۶ سه روز بعد از حادثه خودش را تسلیم پلیس کرد. او در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و گفت: “وقتی دختر مورد علاقه‌ام گفت که مادرش می‌خواهد از من تحقیق کند، قبول کردم و به خانه‌شان رفتم. وقتی با او حرف زدم متوجه شدم که دارد بهانه می‌آورد به خاطر همین عصبانی شدم و ناخواسته‌ او را خفه کردم”.

با کامل شدن بررسی‌ها پسر نوجوان به اتهام قتل عمد مجرم شناخته شد و سینا بعد از محاکمه در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد. رأی دادگاه بعد از تأیید در دیوان عالی کشور در مرحله اجرا قرار گرفت. تلاش واحد اجرای احکام دادسرای امور جنایی برای نجات پسر نوجوان از مجازات قصاص به جریان افتاد تا اینکه با تصویب ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی «در جرائم موجب حد یا قصاص هرگاه افراد بالغ کمتر از ۱۸ ‌سال ماهیت جرم انجام‌شده یا حرمت آن را درک نکنند یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته‌ باشد، حسب مورد با توجه به سن آنها به مجازات‌های پیش‌بینی‌شده محکوم می‌شود.» رأی دادگاه در دیوان عالی کشور نقض و پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و سینا  دیروز مقابل قاضی قربان‌زاده پای میز محاکمه ایستاد.

او در شرح ماجرا گفت: “مدتی قبل از حادثه با مریم آشنا شدم و قرار بود تا با هم ازدواج کنیم. خانواده مریم از ارتباط ما باخبر بودند و گاهی به خانه‌شان می‌رفتم. روز حادثه با تماس مادر مریم به خانه‌شان رفتم. گفته بود که می‌خواهد درباره شرایط ازدواج حرف بزند. سر این موضوع با هم حرف زدیم، اما عصبانی شد. من هم کنترل خودم را از دست دادم و کراوات خودم را به دور گردنش انداختم و فشار دادم تا اینکه بی‌حال شد و روی زمین افتاد. بعد هم با حالتی پریشان خانه را ترک کردم”.

متهم در ادامه گفت: “فکر نمی‌کردم با فشاری که به گلویش وارد شد، مرده باشد تا اینکه سه روز بعد از حادثه متوجه فوت او شدم. با عمه‌ام خیلی صمیمی بودم. موضوع را به او گفتم و او مرا راهنمایی کرد که وکیل بگیر و خودت را معرفی کن.  در ادامه جلسه، رئیس شعبه از شوهر مقتول سؤالاتی کرد”.

آیا سینا را به خوبی می‌شناختی؟

از آشناهای دور ما بود.

مگر دختر جوان در منزل نداشتید که اجازه می‌دادید پسر نوجوان به منزلتان رفت و آمد داشته باشد؟

متأسفانه به اینگونه مسائل در منزل ما توجهی نمی‌شد و من به خاطر مشغله کاری کمتر در خانه بودم. فکر می‌کردم وقتی در خانه هستم، سینا رفت وآمد دارد. همسرم به من نمی‌گفت که او در نبود من به خانه می‌آید.

آیا با همسرت در مورد بداخلاقی‌هایش صحبت نمی‌کردی؟

بله. صحبت می‌کردم. ولی هر وقت به او تذکری می‌دادم می‌گفت آخر و عاقبت کارهایم به خودم مربوط است.

چقدر همسرت را در این حادثه مقصر می‌دانی؟

هر دو را مقصر می‌دانم.

فکر نمی‌کنید به عنوان شوهر و پدر یک خانواده باید بیشتر احساس مسئولیت می‌کردید؟

بله. ولی حیف که دیر متوجه شدم. از طرفی فکر نمی‌کردم خانواده‌ام به اعتمادم خیانت کنند.

در آخر بعد از دفاعیات متهم هیئت قضایی به دلیل حضور نیافتن سایر اولیای دم و بنا به درخواست وکیل متهم مبنی بر احتمال رضایت از سوی اولیای دم، جلسه را به وقت مقرر موکول کرد.

گفت و گو با متهم

آیا از ارتباط با مریم هدفی داشتی؟

بله. می‌خواستم با او ازدواج کنم.

فکر می‌کنی برای امر مهمی مثل ازدواج با آن سن و سال کم می‌شد تصمیم درست گرفت؟ چرا با خانواده‌ات مشورت نکردی و آنها را در جریان نگذاشتی؟

اشتباه کردم. فکر می‌کردم اگر به خانواده‌ام بگویم آنها مرا سرزنش می‌کنند. ولی کاش به آنها می‌گفتم قیمت سرزنش و مخالفت آنها بهای کمتری داشت و به صلاحم بود.

فکر می‌کنی حکم دادگاه قصاص است یا رضایت؟

هر چه باشد تسلیم حکم دادگاهم چون اشتباه کرده‌ام.

اگر آزاد شوی دوباره برای ازدواج نسنجیده تصمیم می‌گیری؟

نه. حتماً با بزرگ‌ترها و مشاوران مشورت می‌کنم.

زندانیان