نامه سعید ماسورى به مادر افشین اسانلو
25-ژوئن-2013
گروه خبری: زندانیان -
با عرض تسلیت به خانواده به خصوس مادر افشین اسانلو مادر جان ما را هم را در غمتان شریک بدانید
سالهاست که شما را میشناسم, سالهاست که روزهاى ملاقات چه زمانى که براى ملاقات منصور و چه بعد از آن برای ملاقات افشین شما را دیده ام, سالهاست که شاهد رفتن شما از این زندان به ان زندان بوده ام, سالهاست که از بیعدالتیهاى که جلو زندانهاى مختلف و یا دادگاههاى مختلف به شما و به خانواده همه زندانیان میشود با خبر هستم; به همین خاطر واقعا نمیدانم چگونه بعد از تحمل این همه رنج و اشک و التماس و دوندگى براى نجات جگر گوشه تان تنها جسد بیجان او را تحویلتان داده اند.
چگونه تحمل کرده اید و اما من چگونه میتوانم تسلایتان دهم. ظهر پنجشنبه ( روز حادثه) با افشین صحبت میکردیم. جدیداً او را به بند ما فرستاده بودند. افشین میگفت : آخر وقتى جا نیست و حتى هوا براى نفس کشیدن نیست چرا مستمرا زندانى جدید به اینجا میفرستند. راستى راستى دارند اینجا زنده بگور میکنند . جا که نداریم، امکانات پزشکى که نداریم، هواخورى هم که نداریم; ولى با این همه میگفت ما باید هواى همدیگر را داشته باشیم، ولى باید اعتراف کنم که ما نتوانستیم هواى افشین را داشته باشیم.
این بی وجدانها هر امکانى را به استثناى مرگ از زندانیان سلب کرده اند و تنها وقتى چنین فاجعه اى رخ میدهد و عزیزی را اینچنین تنها به خاطر وضعیتش مظلومانه از دست میدهیم برخى خبر دار میشوند. اگر چه الان رسانه ها براى خوشایند انتخاب حسن روحانى کف زدند و موضوع را نادیده گرفته و یا کمرنگ کرده اند. از ساعت ۴ بعد از ظهر پنجشنبه که به خاطر درد در قفس سینه افشین را به بهداری انتقال دادند تا شب هیچ خبرى از او نداشتیم.
با این همه مادر جان باور کنید با توجه به شرایطى که زندانیان و به خصوص زندانیان سیاسی در آن بسر میبرند، خوشا به حال افشین که از زیر این همه فشار رهایى یافت و حداقل شاهد از دست دادن دوستانش به خاطر این اجحاف و ممنوعیت نیست.
سعید ماسورى – زندان گوهردشت کرج سوم تیر ماه ١٣۹٢ این نامه توسط کمیته مبارزه براى آزادى زندانیان سیاسى در ایران از فایل صوتى پیاده و تکثیر شده است.