نفس در قفس

ارگان خبری لیگ حقوق بشر زندانیان ایران
اخبار

نجات دو زندانی با اتهام قتل از طناب دار با رضایت اولیای دم

13-سپتامبر-2016

گروه خبری: اعدام -

سایت نفس در قفس: دو زندانی مرد با اتهام قتل در پرونده های جداگانه پس از هفت سال زندان و در نزدیکی اجرای حکم اعدام با رضایت و بخشش اولیای دم از حکم قصاص با طناب دار نجات یافتند. یکی از این زندانیان متهم بود با «تحریک حرف مردم» اقدام به قتل ناموسی مادر خود نموده است. در ادامه، گفتگوی کوتاهی با این زندانی نجات یافته از اعدام را بخوانید.

به گزارش جوان آنلاین، پرونده اولین متهم سال ۸۸ و داخل زندان رجایی‌شهر کرج تشکیل شد. حسام زندانی این زندان متهم بود هم سلولی و دوست سابقش را به قتل رسانده است.

پرونده برای رسیدگی روی میز قضات شعبه ۷۱ وقت دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت و متهم به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. بعد از تأیید رأی در دیوان عالی کشور و در حالی که مقدمات اجرای حکم در جریان بود اولیای دم راهی دادسرا شدند و به احترام «اعیاد سعید قربان و غدیر» از متهم اعلام گذشت کردند.

بنابراین حسام این بار از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه حاضر شد. او روز گذشته از سلول خود به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران منتقل شد. بعد از رسمیت یافتن جلسه متهم مقابل هیئت قضایی قرار گرفت و ابراز امیدواری کرد با بخشش اولیای دم بتواند زندگی شرافتمندانه‌ای داشته باشد.

دومین متهمی که روز گذشته از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه حاضر شد پسر جوانی بود که چهارم تیرماه سال ۸۸ بر اساس «حرف های مردم» متهم به قتل ناموسی مادرش شده بود.

پرونده این زندانی با نام شادمهر برای رسیدگی به شعبه ۷۱ وقت دادگاه کیفری استان تهران منتقل و به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. در حالی که رأی دادگاه در دیوان عالی کشور تأیید شد و حکم در آستانه اجرا قرار داشت، اولیای دم از قصاص وی اعلام گذشت کردند، بنابراین پرونده شادمهر روز گذشته از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران بررسی شد”.

بعد از رسمیت یافتن جلسه با درخواست هیئت قضایی متهم در جایگاه ایستاد اما به‌خاطر ندامت و عذاب وجدان شرح حادثه برایش بسیار سخت بود و نتوانست صحبت کند.

گفت‌و‌گو با متهم

اگر به آن سال‌ها برگردی چه تصمیمی را می‌گیری؟

از حرف و تحریک مردم فرار می‌کردم و تصمیم عاقلانه‌ای می‌گرفتم، از افراد کارشناس می‌خواستم کمکم کنند. در ادامه محل زندگی‌ام را عوض می‌کردم تا از حرف مردم در امان باشم.

آیا مقام مادر را می‌دانستی و این کار را کردی؟

بله می‌دانستم ولی حرف مردم خیلی اذیتم کرده بود و تحریک شدم به همین خاطر احساسم را به عقلم ترجیح دادم. اولیای دم مرا بخشیدند ولی خدا مرا ببخشد.

در این مدت که زندان بودی چه می‌کردی؟

بیشتر وقتم را مطالعه می‌کردم و برای آمرزش مادرم دعا می‌کردم.

احساست از آزادی چیست؟

بهت زده‌ام.

بعد از آزادی می‌خواهی چه کار کنی؟

محل زندگی‌ام را عوض و زندگی دوباره‌ای را آغاز می‌کنم.

زندانیان