نفس در قفس

ارگان خبری لیگ حقوق بشر زندانیان ایران
اخبار

هفت سال بلاتکلیفی یک زندانی متهم به قتل در زندان کرج

13-می-2018

گروه خبری: زندانیان -

سایت نفس در قفس: مرد همسایه که هفت سال قبل به خاطر مزاحمت‌های معتاد کارتن‌خواب محله، مرتکب قتل او شده بود، به دلیل شناسایی نشدن اولیای دم درخواست تعیین تکلیف کرد.

به گزارش خبرگزاری رکنا، آذر‌ماه سال ‌۹۰، مأموران پلیس از قتل مرد معتادی به نام ابراهیم در یکی از خیابان‌های جنوب تهران باخبر و راهی محل شدند.

شواهد نشان می‌داد مرد معتاد از سوی مرد همسایه به نام حامد با ضربات چاقو کشته شده است.

با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات فنی برای شناسایی عامل قتل آغاز شد تا اینکه چند روز بعد از حادثه مأموران وی را بازداشت کردند.

حامد ۳۵‌ساله به پلیس آگاهی منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت.

او در بازجویی‌ها با اعتراف به جرمش گفت: «ابراهیم معتاد و تنها بود. او همیشه در محله‌مان رفت و آمد داشت و سر خیابان می‌خوابید. شبها که خواب بودیم و استراحت می‌کردیم او بی‌وقت مقابل در خانه‌مان می‌آمد و زنگ می‌زد یا به بهانه آب خوردن یا اجازه می‌خواست برای استفاده از سرویس بهداشتی به داخل خانه بیاید. رفتارهای او باعث مزاحمت برای همسایه‌ها می‌شد به همین دلیل من و سایر همسایه‌ها از مزاحمت‌های ابراهیم خسته شده بودیم.‌»

متهم ادامه داد: «شب حادثه ابراهیم بار دیگر مقابل در خانه‌ام آمد. من خواب بودم به همین خاطر متوجه صدای زنگ نشدم که ابراهیم پشت سر هم زنگ زد. این کار او مرا عصبانی کرد و مقابل در رفتم. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم با او درگیر شدم. در آن درگیری از خشم و عصبانیت به خانه برگشتم و از آشپرخانه چاقویی برداشتم و سه ضربه به او زدم.‌»

با ثبت اظهارات متهم و بازسازی صحنه جرم اما مأموران پلیس نشانی از اولیای‌دم به دست نیاوردند. سرانجام متهم بعد از هفت‌سال با نوشتن نامه‌ای درخواست تعیین تکلیف کرد و از قضات دادگاه کمک خواست.

به این ترتیب بعد از اعلام نظر رئیس قوه قضائیه مبنی بر مصالحه، کیفرخواست علیه مرد جوان صادر و پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در اولین جلسه محاکمه به ریاست قاضی قربان‌زاده بعد از اعلام رسمیت جلسه، متهم در جایگاه حاضر شد و در آخرین دفاعش گفت: «باور کنید مقتول برای من و سایر همسایه‌ها مزاحمت ایجاد می‌کرد و همه از دست او در آزار بودیم. شب حادثه نیز خسته از محل کارم به خانه برگشته بودم و داشتم استراحت می‌کردم که مقتول با رفتارش مرا عصبانی کرد و حادثه رقم خورد، اما از کاری که کرده‌ام پشیمانم. هفت‌سال در زندانم و خانواده‌ام برای یافتن نشانی و آدرس اولیای‌دم تلاش بسیاری کردند، اما به هیچ نتیجه‌ای نرسیدند. همین باعث شده است که در زندان بلاتکلیف بمانم و این وضعیت من و خانواده‌ام را تحت فشار روانی زیادی قرار داده است.‌»

او در آخر گفت: «خانه‌ام را که تنها دارایی‌ام است حاضرم بفروشم تا دیه مقتول را بپردازم. من از این وضعیت خسته‌ام و از قضات دادگاه تقاضا دارم به خاطر همسر و فرزندانم به من کمک کنند.‌»

زندانیان