پیام شاهرخ زمانی از زندان رجاییشهر به مناسبت روز دانشجو
5-دسامبر-2013
گروه خبری: کارگران و اصناف -
سایت نفس در قفس: شاهرخ زمانی، عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و هیئت بازگشایی سندیکای نقاشان و کارگران ساختمان که در حال سپری کردن حکم ۱۱ سال و نیم زندان خود در زندان رجاییشهر کرج است، طی پیامی از این زندان به مناسبت ۱۶ آذر، دانشجویان را به اتحاد با کارگران فراخواند.
متن کامل این پیام که توسط «کمیته حمایت از شاهرخ زمانی» منتشر شده، عینا در زیر میآید:
هیچ راه نجاتی جز انقلاب وجود ندارد!
درود بر دانشجویان انقلابی، درود بر دانشجویانی که در راه آزادی و رهایی انسان می رزمند و می دانند که آزادی و رهایی از ستم و حکومت سرمایه داری در گرو انقلاب اجتماعی به رهبری طبقه کارگر است.
امسال در حالی به ۱۶ آذر روز دانشجو نزدیک می شویم که اوضاع اقتصادی و سیاسی، دهها بار بدتر و ظالمانه تر از سالهای گذشته شده است، جناح های مختلف حاکمیت سرمایه داری با سو استفاده فریبکارانه از شرایط و اوضاع دهشتناک کنونی که حاصل حاکمیت و عملکرد خودشان است انتخابات مهندسی شده ای را به مردم تحمیل کرده و با شارلاتانی تمام در بوق وکرنا کردند که مردم پیروز شدند (اما هیچ وقت بیان نمی کنند مردم با انتخاب مثلا” آزاد حسن روحانی چه چیزی بدست آورده و چه کسی را شکست داده اند)
پس از این همه ظلم و ستم به مردم، بخصوص علیه کارگران در سازش با جناح های مختلف سرمایه داری جهانی نه تنها شرایط بهتر نشده و فشار بر کارگران، فعالین، دانشجویان و دیگر جنبش های اجتماعی کمتر نشده بلکه شدت سرکوب، زندان و تعداد اعدامها افزایش یافته است.
ظلم و ستم، چپاول و غارت دسترنج کارگران توسط جناح های مختلف سرمایه داخلی و جهانی به رهبری حاکمیت استبدادی ایران با هم پیمانی امپریالیستها بطور آشکار و پنهان و سرکوب و شکنجه دانشجویان ودیگر مبارزین، بطور بی حد و مرزی افزایش یافته است. در همین حال عوامل سرمایه داری در جهت افزایش سود سرمایه بی وقفه با طرح ها و نقشه های ضد نیروی کار امروز (کارگران)، دانشجویان و دانش آموزان که نیروی کار فردا هستند هر چه بیشتر سلطه خود را گسترده و بی حقوقی و استبداد را بیشتر به مردم تحمیل می کنند.
با خصوصی و گران کردن تحصیل در دانشگاهها و مدارس که بسیاری ترک تحصیل می کنند و بسیاری تحصیل را اصلا” تجربه نمی کنند، افزایش هزینه های بهداشت و درمان تا حدی که استفاده از بیمارستان و پزشک و دارو به رویا تبدیل شده است ،با حذف یارانه ها ، بر قراری طرح استاد و شاگردی، نابود کردن امنیت شغلی ، تحمیل دستمزدهای ۵ برابر زیر خط فقر، تحمیل قرارداد های موقت و سفید امضا، ایجاد و گسترش بیکاری گسترده ، افزایش تعداد کودکان کار و خیابان، گسترش اعتیاد و فحشا و… همه و همه شرایطی را به مردم و بخصوص خانواده های کارگری تحمیل کرده است که هیچ راه نجاتی جز مردن یا انقلاب کردن باقی نمانده است.
البته و صد البته هیچ شک و تردیدی نیست که بیش از ۹۰٪ دانشجویان تا یکی دو سال دیگر با همه ی مواردی که در بالا به آنها اشاره شد، دست به گریبان خواهند شد، چرا که اکثریت دانشجویان امروز از خانواده های کارگری و کارمندی هستند ، هم اکنون بسیاری از دانشجویانی که فارغ التحصیل شده اند یا بیکارهستند یا به کارهایی که هیچ تناسبی با تحصیلاتشان ندارد زندگی بخور و نمیری را می گذرانند. بنا براین بخشی از طبقه کارگر محسوب می گردند و حال آنکه طبق آمارهای اعلام شده دولتی تا یک سال دیگر ۵ میلیون دانشجو فارغ التحصیل شده و به خیل بیکاران خواهند پیوست. آنگاه بخشی از ۵۰ درصدی بیکاران را تشکیل خواهند داد اگر اجازه بدهیم جمهوری اسلامی تداوم پیدا کند این آینده محتوم جوانان و دانشجویان ایران است بنا براین هیچ راه نجاتی جز انقلاب وجود ندارد.
اگر تغییر انقلابی ایجاد نشود، برای حفظ جمهوری اسلامی و ممکن شدن سازش میان آن و سرمایه جهانی باید پیشکش ها و امتیازات مورد نظر غرب و جبران زیانهای گذشته وآینده بر گرده طبقه کارگر گذاشته شود بنا براین شرایط سیاسی و اقتصادی فعلی به صورت سیستماتیک و اجتناب ناپذیر ادامه و افزایش خواهد یافت.
شرایط فعلی یعنی بیکاری ۵۰ در صدی، طبق آمارهای دولتی ۹ میلیون زیر خط فقر و ۱۱ میلیون در خط فقر ، ۷ میلیون معتاد ، گرانی و تورم ۴۲ درصد ، افزایش فشار بر نیرو کار از طریق قانونی کردن کارکودکان که ضمن پایین نگهداشتن دستمزد ها بیکاری را نیز گسترده تر می کند در همین حال دستمزد های پایین باعث می شود کارگران مجبور شوند بیش از ۸ یا ۱۲ ساعت کارکنند در نتیجه باز هم بیکاری را افزایش می دهد، افزایش بیماریهای کشنده و ناتوانی در مداوا و استفاده از بیمارستان و پزشک و…
حاکمیت اسلامی برای حفظ خود باید شرایط بالا را که با آن عجین شده است حفظ کند و برای حفظ شرایط فوق باید با شورش ، قیام و انقلاب مقابله کند در نتیجه استبداد و خفقان نیز بدتر از گذشته ادامه خواهد یافت.
باز هم نگاهی به آمارهای دولتی می اندازیم :
اقتصاددانان ایرانی اعلام کردند از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ روی همرفته سالانه فقط ۱۴۲۰۰ شغل ایجاد شده است با توجه به این گفته می توان نتیجه گرفت که در سالهای ۹۰، ۹۱ و ۹۲ که وضعیت بدتر بوده است هیچ شغلی ایجاد نشده است. همچنین بانک مرکزی ایران اعلام کرده است در سال نود ۸۰۰۰۰۰ شغل از بین رفته است و با توجه به اینکه سال ۹۱ و ۹۲ بدتر از سال ۹۰ بوده است می توان نتیجه گرفت که طی سه سال ۲۴۰۰۰۰۰ شغل از بین رفته است و همچنین بانک مرکزی اعلام کرده است سالانه ۱۳۰۰۰۰۰ نفر وارد بازار کار می شوند که طی سه سال می شود ۳۹۰۰۰۰۰ نفر و با توجه به نرخ بیکاری در اول سال نود که ۵/۱۰ در صد اعلام شده بود می شود ۲۸۰۰۰۰۰ نفر،بنا براین طبق آمارهای دولتی که از واقعیت کمتر هستند اکنون ۹۱۰۰۰۰۰ نفر بیکار داریم و اگر ۵میلیون دانشجوی که سال آینده فارغ التحصیل شده به بیکاران اضافه خواهند شد و ۱۳۰۰۰۰۰ نفر هم که سال اینده برای اولین بار خود وارد بازار کار خواهند شد جمع کنیم در سال اینده ۱۵۴۰۰۰۰۰ نفر بیکار خواهیم داشت و این بیش از ۵۰ در صد نیروی آماده به کار است چرا که طبق امار نیروی اماده به کار ۲۹ میلیون نفر می باشد.
اوضاع بسیار بغرنجتر از این است، چرا که در این امار، بیکارانی که از طریق کارهای کاذب امرار معاش می کنند محاسبه نشده اند و از طرفی قبل از سال ۱۳۸۳ پارامتر پایه ای آمار گیری بیکاران این بود که هرکس در هفته کمتر از ۲ روز کار می کرد بیکار محسوب می شد ولی در سال ۱۳۸۳ تصویب کردند که هر کس در هفته فقط یک ساعت کار کند شاغل محسوب می گردد بدین صورت میلیون ها بیکار از امار بیکاران بعد از سال ۱۳۸۳ حذف شدند.
بر مبنای تولید ناخالص ملی که سالانه ۱۰۰۰ میلیارد دلار اعلام شده است ، برای کاهش بیکاری در حد سرمایه داریهای متعارف، ایران باید سالانه ۱۱ در صد نرخ رشد اقتصادی داشته باشد تا بتواند طی ۱۱ سال چنین بیکاری عظیمی را تعدیل نماید اما با توجه به موارد زیر با وجود جمهوری اسلامی چینین چیزی ممکن نیست:
۱– سیاست افزایش جمعیت را پیش گرفته اند و خامنه ای گفته است باید جمعیت ایران ۱۵۰ میلیون نفر شود. این یعنی پرورش نیروی کار برای سرمایه داری.
۲– با توجه به توزیع سرمایه و تصاحب سرمایه ها توسط باند های مافیایی که دزدی و اختلاس جزء ساختار ذاتی جمهوری اسلامی است و هیچ قانونی را رعایت نمی کنند هیچ برنامه ریزی نمی تواند با ساختار جمهوری اسلامی اجرایی گردد.
۳– با وجود بدهی های گسترده که طی سالهای گذشته ایجاد شده اند و کهنه و از رده خارج بودن صنایع و زیر ساختها ی اقتصادی.
۴– همچینین امتیازاتی که کشور های غربی از ایران می خواهند تا اجازه بدهند جمهوری اسلامی باقی بماند و جمهوری اسلامی با جان و دل پذیرفته این امتیازات را پیشکش کند.
۵– سیاست سرمایه جهانی در تقسیم کار جهانی برای مناطق مختلف، که ایران را به عنوان بازار مصرف و محل صدور انرژی می شناسد نه تولید صنعتی، بنا براین سرمایه گذاری و برنامه ریزی در ایران ، محل گردش سرمایه مالی خواهد بود.
ناتالی گوله فرانسوی بعد از مذاکرات ایران و امریکا و سپس مذاکرات ژنو گفته است : “فکرش را بکنید پس از سی سه سال در های ایران به روی بازرگانان ما باز شده است و ایران مثل این است که ما گنجی یا سر زمین بکری را کشف کردیم که معادن بسیار و دست نخورده ، بازار مصرف بسیار گسترده و نیروی کار با سواد و ارزانی دارد …” این چکیده ی اندیشه و سیاست غرب در مورد ایران است. بنا براین با وجود جمهوری اسلامی و دست بالا داشتن سرمایه جهانی در امتیاز گیری از دولت ایران شرایط اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کنونی ادامه خواهد یافت. مگر اینکه شما دانشجویان و ما کارگران دست در دست داده انقلابی را سازماندهی نماییم.
طبق اصول علم رهایی بشریت از استثمار و سلطه سرمایه داری که طی تجربه تاریخی عملا” ثابت شده، تنها نیروی تا اخر انقلابی طبقه کارگر است و تنها دانشجویانی انقلابی هستند که در پیوند تنگا تنگ و ارگانیک همرزم با مبارزات طبقه و جنبش کارگری باشند، در همین حال می دانیم دانشجویان، آرمانگرا و صادقترین نیروهای اجتماعی و فرزندان پاک باز خلق در جهت مبارزات آزادیخواهانه هستند.
طبق گفته لنین معلم و رهبر کبیر کارگران جهان، دانشجویان تنها به عنوان انقلابیون حرفه ای و در جهت سازماندهی انقلابی مبارزات اجتماعی تحت رهبری طبقه کارگر می توانند روند رهایی و آزادی را شروع و ادامه بدهند.
اکثریت دانشجویان به خانواده کارگری تعلق دارند از این رو دانشجویانی که خواهان ازادی خود، طبقه کارگر و کل بشریت هستند، باید بی هیچ شک و تردیدی به صفوف مبارزات کارگران پیوسته و در پیوند ارگانیک با کارگران اگاه و انقلابی اقدام به سازمانیابی و سازماندهی نمایند.
ایران بدون انقلاب نجات نخواهد یافت و انقلاب بدون سازمان یابی و سازماندهی طبقه کارگر ممکن نخواهد شد ،چرا که چاره زحمتکشان وحدت و تشکیلات است.
بنا براین امروز وظیفه عاجل دانشجویان و کارگران آگاه و انقلابی آماده کردن طبقه کارگر درجهت سرنگونی سرمایه داری است.
یعنی وظیفه شما دانشجویان و ما کارگران ایجاد وحدت و تشکیلات در طبقه کارگر است.
بر قرار و پایدار باد اتحاد کارگران و دانشجویان
پیش بسوی سازمانیابی و سازماندهی تحت رهبری طبقه کارگر
زندان گوهر دشت کرج
شاهرخ زمانی
۱۳/۹/۱۳۹۲