گزارشگران بدون مرز: وبنگاران در ایران از سوی سپاه سرکوب میشوند
23-ژوئن-2015
گروه خبری: آزادی بیان -
سایت نفس در قفس: گزارشگران بدون مرز بار دیگر اقدامهای سرکوبگرانه علیه روزنامهنگاران و وبنگاران را محکوم میکند و می گوید که سپاه پاسدران انقلاب اسلامی به شکار انسان در شبکههای اجتماعی ادامه میدهد، در روزهای اخیر بازهم تعدادی از فعالان رسانهای به شکل خودسرانه احضار و یا بازداشت شدهاند.
به گزارش وبسایت گزارشگران بدون مرز، در تاریخ ۱۸ خرداد غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی دستگاه قضایی به رسانهها گفت : “ چند نفر از کسانی که مرتبا در شبکههای مجازی اقدامات ضد امنیتی و فراخوانهای غیرقانونی صادر می کردند، از سوی نیروهای امنیتی شناسایی و بازداشت شده اند.”
دو تن از این بازداشت شدگان “محمود موسویفر” و “شایان اکبرپور” هستند که صفحه فیس بوک راهیان و وبلاگ رهایی را مدیریت میکردند، ماموران لباس شخصی اطلاعات سپاه پاسداران در تهران این دو وب نگار را به تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ بازداشت کردند، علت و محل بازداشت آنها به خانواده اعلام نشده است.
از مرداد ماه ۱۳۹۲ و آغاز دوره ریاست جمهوری حسن روحانی نزدیک به صد شهروندوبنگار بازداشت، شدهاند، و بسیاری از آنها به حبسهای سنگین محکوم شدهاند.
مسوولیت بیشتر بازداشتها را اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر عهده داشته است، سختگیریهای سپاه پاسداران علیه فعالان رسانهای، ادامهی سرکوبهایی است که از فردای اعتراضهای مردمی به انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد در انتخاباتی دستکم بحثبرانگیز، آغاز شد، در این سرکوب بی سابقه، بیش از ۳۰۰ روزنامهنگار و وبنگار قربانی موجهای بازداشتهای خودسرانه، شکنجه و حبسهای سنگین زندان شدند.
این آزارگری همزمان ابزاری در خدمتِ جنگ قدرت است که میان جناحهای حکومت جمهوری اسلامی به شدت جریان دارد، این اقدامها نوعی وارد آوردن فشار بر رئیسجمهور روحانی است که در کارزارهای انتخاباتی خود، “آزادی زندانیان سیاسی” و ” آزادی بیان و مطبوعات” را بارها تکرار کرد، با این وعدهها بود که وی توانست حمایت گسترده اصلاحطلبان و تحول خواهان، از این میان جوانان و زنان را به دست آورد.
اگر برخی از روزنامهنگاران و وبنگاران زندانی شده در سالهای ۸۹- ۱۳۸۸ پس از سپری کردن مدت محکومیت خود از زندان آزاد شدند، بسیاری دیگر و گاه در شرایطی دوشوار و نفسگیر همچنان در زندان بسر میبرند از میان : “محمد صدیق کبودوند، ملکی، سعید مدنی، سعید متین پور، مسعود باستانی، رضا انتصاری، و علیرضا رجایی” را میتوان نام برد، متأسفانه تغییری جدی در وضعیت نگاهداری زندانیان عقیدتی و به ویژه در زندانهای اوین و رجایی شهر به وجود نیامده است.
بسیاری از روزنامهنگاران پس از آزادی از زندان، حتی انها که از سوی دستگاه قضایی به “محرومیت از فعالیتهای رسانهای” محکوم نشدهاند، از حق کار در حرفه خود محروم هستند، بسیاری از مدیران و سردبیران رسانهها برای بکارگیری این روزنامهنگاران تحت فشار و تهدید قرار می گیرند، روزنامهنگاران مستقل همواره از سوی مسوولان حکومت آماج تهدید قرار دارند و به بهانههای مختلف از فعالیت و مشغول به کار شدن آنها جلوگیری میشود. به تازهگی به توصیه یکی از نزدیکان حسن روحانی تنها برای “سابقه زندان داشتن” به کار دو روزنامهنگاران در مؤسسه رسانهای پایان داده شد.
بنا بر آمار رسمی انتشار یافته در سامانه مدیریت ضریب نفوذ اینترنت در کشور، وابسته به وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات، تعداد کاربران بیش از ۴۰ میلیون نفر اعلام شده است، ایران یکی از کشورهای پر کاربر منطقه محسوب میشود، اما از آغاز دوره ریاست جمهوری حسن روحانی در مرداد ماه ۱۳۹۲، چگونگی کنترل اینترنت در ایران به جدلی جدی در راس حکومت تبدیل شده است.
با این حال کمتر شدن نظارت و کنترل بر اینترنت نسبت به دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد محسوس است، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با وجود بیشترین سودبری از این بازار اما انرا با دیدهی تردید میبیند، “در سال ١٣٨٨ در پی خصوصی سازی عرصه ارتباطات در ایران، شرکت مخابرات، اصلیترین شرکت ارتباطاتی و بزرگترین شرکت خدمات دهنده ایتنرنت کشور به تملک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمده است. سه اپراتور مهم تلفن همراه در ایران نیز در اختیار حکومت قرار دارند”، یکی دیگر از علتهای حمله و آزار سپاه پاسداران علیه وبنگاران این منافع و بدبینی توامان است.
نویسندگان و اعضای کادر فنی سایت نارنجی، از نخستین قربانیان سرکوب سپاه پاسداران بودند، این فعالان در تاریخ ۱۲ آذر ماه ١٣٩٢ از سوی سپاه پاسداران بازداشت شدند، در میان بازداشت شدگان علیاصغر هنرمند، عباس واحدی، احسان پاکنژاد و حسین نوذری، به حبسهای از دو تا یازده سال محکوم شدند، شش تن دیگر از بازداشت شدهگان نیز پس از سپری کردن چندین ماه زندان به شکل موقت و با سپردن وثیقه و به شکل مشروط آزاد شدند، این وبنگاران ماهها در سلول انفرادی نگاهداری و وادار به اعتراف شده بودند، در این باره نیز “خود متهم سازی” زندانیان در دادگاه برای اثبات اتهامهایی چون “همکاری با رسانهای بیگانه و دشمن” استفاده شده است.
دو شهروند وبنگار دارای ملیت دوگانه، رویا صابرینژاد نوبخت، دارای ملیت بریتانیایی و فریده شاهگلی، دارای ملیت آلمانی، در ایران زندانی هستند، این دو برای فعالیت در شبکههای اجتماعی و نوشتن در صفحه فیس بوک خود بازداشت و به زندان محکوم شدهاند، این دو به پنج و سه سال زندان محکوم شدهاند.
رؤیا صابرینژاد نوبخت، به همراه گروهی از شهروند وبنگاران از این میان : “امیر گلستانی، مسعود قاسمخانی ، فریبرز کاردارفر ، سید مسعود سیدطالبی، امین اکرمیپور، مهدی ریشهری و نغمه شاهی سوندی شیرازی” بازداشت شده بود، سپاه پاسدران انقلاب اسلامی این شهروند وبنگاران را از اواخر مرداد ماه ١٣٩٢ تا دی ماه همان سال بازداشت و در انفرادیهای بند دو الف زندان اوین زندانی کرد، این وبنگاران به شدت برای اعتراف تحت فشار قرار گرفتند، در تاریخ ۶ خرداد ١٣٩٣، شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران این وبنگاران را به احکامی بسیار سنگین محکوم کرد، سال گذشته دادگاه تجدید نظر برخی از این احکام را تعدیل داده است.
نغمه شاهیسوندی شیرازی که در دادگاه نخست به ۷ سال و ۹۱ روز زندان قطعی محکوم شده بود، پس از آزادی موقت و در پی تهدیدهای متعدد مجبور به ترک کشور شد، گفتههای وی در باره جهنم بند دو الف زندان اوین و فشارهایی که تحمل کرده است، سندی پر اهمیت برای تأیید بدرفتاری نظام یافته مسوولان امنیتی – قضایی علیه زندانیان در ایران است.
نغمه شاهیسوندی شیرازی ۳۱ ساله در دی ماه ۱۳۹۲ در کرمان بازداشت شد و سپس به بند دو الف زندان اوین انتقال داده شد، این زن جوان میگوید: “در همان شب ورود در سلول کوچکی و با فریادهای یک زندانی دیگر در زیر بازجویی،کابوس شروع شد، در دو هفته نخست من تنها میلرزیدم چنان که حتا خودکار را هم به درستی نمیتوانستم در دستم نگاه دارم(….)آنها همه چیز را در باره من میدانستند، ایمیلها و چتها و … همه مکالمههای من رصد شده بودند، بسیار از دوستانم چند ماه پیش از من بازداشت شده بودند، من آنجا متوجه شدم که مدتها تحت نظر و مراقبت بودهام، بازجوها از ما میخواستند که همه اطلاعات خود را در باره یکدیگر بنویسیم، آنها تنها در باره خطا و یا جرمهای احتمالی ما اطلاعات نمیخواستند، بیشتر تأکید داشتند تا در باره روابط شخصی و خصوصیمان بنویسیم، اصرار داشتند تا در باره چگونگی روابط “غیر اخلاقی” اعتراف کنیم، به هنگام بازجویی شوخیها و تکه پرانی های جنسیتی را برای مرعوب کردن استفاده میکردند، و یک بار هم تهدید به تجاوز کردند و این اقدام را هم صحنهسازی کردند، (…) و در آخر در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی محمد مقیسه، برای محکوم کردنمان از این اعترافهای استفاده کردند.(….) پس از آزادی موقت و در انتشار دادگاه تجدید نظر، همسرم که پیش از این رابطهمان دشوار بود، در باره صحت آنچه در زندان گذشته بود تردید داشت و دیگر نمیخواست به زندگی با من ادامه دهد. من به شهرم بازگشتم و اما تلفنهای تهدید و احضار به تهران با توهین و تمسخر از سوی بازجویان به شکل منظم ادامه داشت، با این فشارها مجبور شدم از کشور خارج شوم”.