یک متهم به «قتل ناموسی» به اعدام محکوم شد
11-آگوست-2017
گروه خبری: اعدام -
سایت نفس در قفس: حکم مرگ مردی که متهم است دوست صمیمیاش را با انگیزه ناموسی به قتل رساندهاست، در دیوان عالی کشور تأیید شد.
به گزارش خبرگزاری رکنا، هجدهم آبانماه سال ۸۸، زن جوانی مأموران پلیس ملارد را از ناپدید شدن شوهر ۳۵ سالهاش به نام صفر باخبر کرد و گفت: “شوهرم راننده کامیون است. او صبح دیروز از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. وقتی با محل کارش تماس گرفتم، دوستانش هم از او خبر نداشتند، به خاطر همین تصمیم گرفتم به پلیس خبر دهم”.
در حالی که تلاش پلیس برای یافتن صفر در جریان بود، مأموران گشت پلیس شهریار در حاشیه شهر جسد او را کشف کردند.
پلیس در نخستین گام از تحقیقات، با ردیابی تلفن همراه مقتول، مردی افغانستانی را بازداشت کردند.
آن مرد گفت که گوشی را از مردی به نام یعقوب خریدهاست و صفر را نمیشناسد.
بعد از آن بود که یعقوب ۴۰ ساله که از دوستان صمیمی مقتول بود، دستگیر شد.
او در بازجوییها لب به اعتراف گشود و به قتل دوست صمیمیاش اقرار کرد و گفت: “دوستم را کشتم چون به همسر و خواهرم نظر بدی داشت”.
متهم در مرحله بعدی تحقیق، حرفهایش را عوض کرد و مدعی شد به خاطر اختلاف مالی ۷میلیون تومانی مرتکب قتل شده است.
به این ترتیب متهم با توجه به اقرارهای متفاوت و اتهام قتل عمد روانه زندان شد و پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
متهم در جلسه رسیدگی گفت: “میخواهم واقعیت را بگویم، اما از بیان آن شرم دارم. من راننده تاکسی و صفر راننده کامیون بود. رفاقت ما چند ساله بود و با هم رفت و آمد داشتیم. این گذشت تا اینکه روزی از زبان صفر حرفهایی شنیدم که زندگیام را تغییر داد. او مدعی بود با خواهر و همسرم رابطه دارد! با شنیدن این حرف شوکه شدم. فکر کردم شوخی میکند، اما وقتی از من خواست همسرم را طلاق دهم تا با او ازدواج کند، متوجه شدم قضیه جدی است”.
متهم در شرح حادثه گفت: “آن روز صفر از من خواست، او را با ماشین به جاده صفادشت برسانم، بین راه یاد حرفهایش افتادم. خشم همه وجودم را گرفته بود. طاقت نیاوردم و کنار مزرعه ذرت توقف کردم. قصد داشتم او را تنبیه کنم، اما او متوجهشد و از ماشین پیاده شد و با یک سنگ به من حمله کرد. بلافاصله چکشی که در ماشین داشتم را برداشتم و چند ضربه به سرش زدم”.
متهم در آخرین دفاعش گفت: “قصد کشتن او را نداشتم و فقط میخواستم به رسم رفاقت از او بخواهم خیانت نکند و مرد باشد که درگیر شدیم و ناخواسته کشته شد”.
در پایان هیئت قاضی وارد شور شد و با توجه به درخواست اولیایدم یعقوب به قصاص محکوم شد.
این حکم با ارسال به دیوان عالی کشور از سوی قضات شعبه ۲۴دیوان نیز تأیید شد.