نامه رضا انتصاری به خانوادهاش در ارتباط با خودداری وی از حضور در سالن ملاقات
12-جولای-2014
گروه خبری: اقلیت های دیني -
سایت نفس در قفس: رضا انتصاری، فعال حقوق دراویش که بیش از دوماه است که به بند زندانیان عمومی زندان اوین منتقل و به سبب اجبار مسئولین زندان مبنی بر پوشیدن لباس فرم زندانیان، چندین بار از حضور در سالن ملاقات انصراف داده، طی یادداشتی، با ابراز تاسف نسبت به تصمیمات مسئولین، از صبوری و همراهی خانوادهاش قدردانی کرد.
به گزارش مجذوبان نور، این درویش زندانی، در این یادداشت، با اشاره به غیرقانونی بودن لباس زندان برای زندانی سیاسی، علت مقاومت خود این طور بیان میکند: «نپوشیدن لباس زندان و سر باز زدن از ملاقات نه مسئله ایست از سر غرور شخصی خودم بلکه برای احترام به شأن زندانی است که برای دفاع از عقیده تلاش میکند. شاید در این مقطع این وظیفه بر عهده ماست تا حفظ حریمِ قانون را به دستگاه قضا که روزانه هزاران بار قانوانین خود را هم به مسلخ مى برد، متذکر شویم و پاسبان حقوق تعریف شده اما عمل نشده زندانیان عقیده باشیم»
رضا انتصاری خبرنگار اخراجی صدا سیما است که در سال ۸۸ اخراج و هم اکنون به علت تهیه مستند و فعالیت در سایت مجذوبان نور، به هشت سال و نیم زندان محکوم شده است.
متن این نامه به شرح زیر است:
هو
۱۲۱
پدر و مادر عزیزم ؛
آنچنان شرمنده خستگى هاى بى شمارتان که هیچگاه ابرازشان نکردهاید هستم که هیچ کلامى را قادر به بیان و هیچ عملی را برای جبران این همه صبورى شما نمى بینم. فقط مى توانم بگویم که سر تعظیم فرود مى آورم در برابر این همه بزرگوارى، دلِ عاشق و پاهاى خستگى ناپذیرتان که هنوز هم بعد از گذشت ٣سال، باز هم مهربانانه و بى اندک گلایه اى به دیدارم مى آیید و متاسفم براى کسانى که شرمشان از دیدن چهره هاى پدر و مادرانى چون شما نمى آید، زیرا آیین «قدرت اندوزى » انصاف را از ایشان ربوده است و بر چشمها و دلهاشان پرده اى افکنده.
مى دانم بسیار دشوار است که شما عزیزانم تاوان سیاست زدگىها و مهره چینى هاى شطرنج قدرت طلبانى را بپردازید که کامجویى هاى دنیا سرمستشان کرده و نابیناى حقیقت شدهاند. شما باید تاوان نان به یکدیگر قرض دادن آنانى را بپردازید که خود را پرچمدار ترازوى عدالت مى نامند اما به بهاى ماندن در قدرت، شرع را بر سر بازار شرحه شرحه کرده تا به واسطه آن به متاع دنیایى برسند. کسانی که با سیاست مزورانه «حق» را به «امتیاز» مبدل کرده تا به هرکه بخواهند، آن را اعانه داده و از اعطای آن سود برند، و عدهای دیگری که «میبینند» ولی نه از سر مصلحت بلکه از سر حقارت سکوت میکنند، یکسانند. و چه بسیار پدر و مادرانى چون شما، سالها سوزشِ تازیانه این هر دو گروه را بر جگر دارند، «بى جرم و بى جنایت»
براى زحمت این همه آمد و رفت هاى از کیش به تهران و پذیرش این همه هزینه هاى مادى و بیمارى هر دوى شما و دست آخر حضور نداشتن من در سالن ملاقات مرا ببخشید. من هم مانند شما تمام هفته را به امید دیدارتان سپرى مى کنم، اما چه مى شود کرد، این همه را از مکتب درویشی و پیش از آن، از شما آموختهام که به هیچ بهانه اى تن به خفت نسپارم و من اکنون در محک تجربه، فواره فریادى شدهام تا درس ایستادن در برابر ناحق را هم اول به شما پس دهم و برایم مهم این است که بعد از اطاعت امر پروردگارم، تأیید و دعاهاى شما همواره سپر محکمى برایم باشد تا بتوانم به آنچه که در من به امانت گذاشتهاید، سرافرازانه وفادار بمانم.
دو سال تمام است که حق ملاقات حضوری را از ما دریغ کردهاند، با برنامه ریزی از پیش تعیین شده جمع ما را البته ظاهرا پراکندند، طوری که صحبت کردنمان با هم نیز ممنوع شده است و حال برای ملاقات کابینی، این کمترین حق هر زندانی نیز شرط غیرقانونی گذاشتهاند. اما من و دیگر برادرانم تن به خواستههای ناحق نمى دهیم. شما بخوبى مى دانید که ندیدنتان چقدر برایم دشوار است و باز هم بهتر از هر کس دیگر متوجه هستید که نپوشیدن لباس زندان و سر باز زدن از ملاقات نه مسئله ایست از سر غرور شخص خودم بلکه برای احترام به شأن زندانی است که برای دفاع از عقیده تلاش میکند. شاید در این مقطع این وظیفه بر عهده ماست تا حفظ حریمِ قانون را به دستگاه قضا که روزانه هزاران بار قانوانین خود را هم به مسلخ مى برد، متذکر شویم و پاسبان حقوق تعریف شده اما عمل نشده زندانیان عقیده باشیم. ای کاش در این اوضاع، رنج این مسیر و رفت و آمدهایى که به دیدار هم منجر نمیشود و جز فشار روحی مضاعف چیزی برای شما باقی نمیگذارد را بر خود هموار نکنید و فقط همچون همیشه برایم دعا کنید و همراه همیشگىام باشید تا راستى بر تلخى این روزگار چیره شود.
رضا انتصاری
بند ۸ زندان اوی