صدور چهار حکم اعدام در دو پرونده جداگانه
5-اکتبر-2016
گروه خبری: اعدام -
سایت نفس در قفس: سه زندانی در شیراز به اتهام «محاربه و مفسد فی الارض» از سوی دادگاه انقلاب این شهر و یک زندانی متهم به قتل از سوی شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به اعدام محکوم شدند.
به گزارش خبرگزاری میزان، حکم اعدام سه متهم قتل در شیراز به اتهام محاربه و مفسد فی الارض از سوی دادگاه انقلاب اسلامی شیراز صادر شد.
سه متهم این پرونده در مردادماه امسال اقدام به قتل یک نفر و مجروح کردن همراه وی کرده بودند که پس از دستگیری به اتهام محاربه و مفسد فی الارض در دادگاه انقلاب اسلامی مورد محاکمه قرار گرفتند.
لازم به ذکر است این حکم قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است،
رئیس کل دادگستری استان فارس با تأکید بر رسیدگی ویژه به این پرونده گفته بود: “دادگستری استان فارس برای برخورد با این افراد مصمم بوده و بهصورت ویژه پرونده آنها را بررسی و حکم نهایی را صادر خواهیم کرد”.
به گزارش رکنا، هنرور سینمایی پس از طلاق دادن زنش با زن شوهرداری در رابطه بود که در اقدامی مستانه دست به قتل این زن زد.
رسیدگی به این پرونده از سیزدهم مرداد ماه ۹۳ به دنبال تماس سرایدار یک آپارتمان در حوالی خیابان سردار جنگل در دستور کار پلیس قرار گرفت. مرد سرایدار به پلیس گفت: از طبقه ششم ساختمان سر و صدا شنیدم. به همین خاطر به طبقه بالا رفتم و همان موقع مرد میانسالی را دیدم که با سر و صورت خونی در واحد آپارتمانی را باز کرد. او قصد فرار داشت که با دیدن من منصرف شد و در پله ها نشست و از هوش رفت. من وقتی وارد واحد آپارتمانی کند شدم جنازه خونین زن صاحب خانه به نام مهرانگیز را دیدم که گوشه ای افتاده و سرش متلاشی شده بود.به همین خاطر با پلیس تماس گرفتم.
جنازه با هماهنگی قضایی به پزشکی قانونی فرستاده و مرد جوان با آمبولانس اورژانس به بیمارستان منتقل شد.
بررسی ها نشان می داد مهرانگیز که پرستار و همسر یک پزشک سرشناس در کرمان بود از چند ماه قبل همراه پسر ۱۸ساله اش به این آپارتمان آمده بود ولی گاهی اوقات به کرمان می رفت تا به همسر و پسر بزرگش سر بزند.
پلیس به تحقیق دوباره از مرد سرایدار پرداخت و دریافت مرد میانسال که منوچهر نام دارد از چند ماه قبل به خانه این مادر و پسر رفت و امد داشته و به عنوان راننده برای آنها کار می کرده است.
اعتراف به جنایت در بیمارستان
وقتی منوچهر ۴۷ساله روی تخت بیمارستان به هوش آمد به قتل زن پرستار اعتراف کرد .
وی گفت: “من مسئول هنروران سینمایی هستم و برای پروژه های بزرگ سینمایی که نیاز به سیاه لشگر دارند بازیگر آماتور معرفی می کنم. به همین خاطر با بسیاری از هنرپیشه های معروف عکس یادگاری داشتم و آنها را در شبکه تانگو گذاشته بودم”. ۱۱ماه قبل مهرانگیز با دیدن عکس هایم برایم پیغام فرستاد و گفت: “همسر یک پزشک سرشناس است و پسرش به بازیگری علاقمند است. او از من خواست تا پسرش را برای بازیگری با کارگردان های معروف آشنا کنم”.
وی ادامه داد: “وقتی فهمیدم مهرانگیز و پسر کوچکش در تهران یک خانه گرفته اند و به دور از همسر و پسر بزرگش زندگی می کنند قبول کردم تا در انجام بعضی کارها به آنها کمک کنم. به همین خاطر گاهی خریدهای خانه شان را انجام می دادم یا با ماشین آنها را به جایی می رساندم. ارتباط من و مهرانگیز بیشتر شده بود تا اینکه به درخواست او همسرم را طلاق دادم. من آخرین بار سر موضوع کوچکی با او درگیر شدم و با سیلی به صورتش زدم. اما سر مهرانگیز با جاکفشی برخورد کرد و بیهوش شد. می خواستم فرار کنم که با مرد سرایدار روبه رو شدم”.
به دنبال بازسازی صحنه جرم کیفرخواست صادر وپرونده به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
رد ادعای متهم با نظریه پزشکی قانونی
در جلسه رسیدگی به این پرونده که به ریاست قاضی حسین اصغرزاده و با حضور دو قاضی مستشار تشکیل شد ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
وی گفت: “پزشکی قانونی علت مرگ را شکستگی و متلاشی شدن جمجمه اعلام کرده است و این وضعیت با ادعای متهم مبنی بر هل دادن قربانی و برخورد سر او با جاکفشی مطابقت ندارد. همچنین در خون متهم میزان قابل توجهی الکل کشف شده است. از این رو و با توجه به مدرک های موجود در پرونده برای منوچهر تقاضای کیفر دارم”.
سپس دو پسر جوان قربانی در جایگاه ویژه ایستادند و برای قاتل مادرشان حکم قصاص خواستند.
ادعای متهم در دادگاه
سپس منوچهر روبه روی هیات قضایی ایستاد و ادعای رابطه پنهانی با قربانی را مطرح کرد. وی گفت: “۱۱ماه رابطه دوستانه من و مهرانگیز ادامه داشت و ما به یکدیگر علاقمند شده بودیم. چون از طریق شبکه تانگو با مهر انگیز آشنا شده بودم مدام سرگرم گوشی موبایلم بودم. به همین خاطر همسرم به من مشکوک شده بود. همسرم فهمیده بود مهرانگیز پرستار و همسرش یک پزشک سرشناس است. به همین خاطر تهدیدم کرد ماجرا را به همسر مهرانگیز می گوید ولی وقتی ماجرا را به مهرانگیز گفتم پیشنهاد داد تا همه حق و حقوق همسرم را بدهم و او را طلاق دهم. من هم با وجود داشتن دو دختر دانشجو از همسرم جدا شدم”.
وی در تشریح جزییات جنایت گفت: “چون پسر کوچک مهرانگیز در کلاس های آزاد فوتبال ثبت نام کرده بود مهرانگیز و پسرش تمام تابستان را در تهران ماندند. آن روز من به خانه مهرانگیز رفته بودم که با هم مشروب خوردیم. حال طبیعی نداشتم که متوجه شدم او سر کمد رفته و قصد دارد چندین بسته قرص بخورد. چون قبلا سابقه خودکشی داشت عصبانی شدم و او را تهدید کردم اگر قرص ها را بخورد ماجرا را به شوهرش می گویم به همین خاطر او عصبانی شد و به سمت من حمله کرد و دستم را به شدت گاز گرفت. من هم سیلی محکمی به صورتش زدم که به گوشه اتاق پرت شد و از سرش خون جاری شد. شدت خونریزی جمجمه او به حدی بود که خون به صورت من هم پاشیده شد”.
وی ادامه داد: “باور کنید من قصد کشتن مهرانگیز را نداشتم و قتل او عمدی نبود”.
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و سرانجام صبح روز سه شنبه ۱۳ مهرماه منوچهر را به قصاص محکوم کرد.