رنجنامه خانواده دانشپور مقدم برای رسیدگی به وضعیت پروندهشان: آیا ما هزینه شلوغی عاشورا شدیم؟
31-آگوست-2013
گروه خبری: زندانیان -
سایت نفس در قفس: محسن، احمد، مطهره و ریحانه، ۴ عضو یک خانواده دانشپور مقدم هستند که در عاشورای ۸۸ و پس از اعتراضات گسترده در سطح شهر تهران دستگیر شده و پس از تفهیم اتهام محاربه به اعدام و حبس ابد محکوم شدند.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، در آن زمان روزنامه کیهان اعلام کرد که قرار است عدهای از منافقین دستگیر شده در حوادث عاشورا را روز ۲۲ بهمن ماه در ملأ عام به دار مجازات بکشند و احمد دانشپور و محسن دانشپور ۲ تن از این ۴ نفر بودند.
به دنبال رواج این شایعه، مهندس میر حسین موسوی با صدور بیانیهای هشدار داد که قرار است در جهت سیاست ارعاب عدهای بیگناه را به دار کشند و از آن پس اگر چه حکم اجرا نشد ولی خانواده دانشپور ۴ سال را زیر احکام سنگین روزگار سپری میکنند.
در این مدت پدر و مادر خانواده احمد دانشپور بشدت بیمار شدند به گونهای که پدر و مادر پیر این خانواده اکنون بدون کمک سایر زندانیان نمیتوانند امورات خود را انجام دهند و دو عضو جواتر خانواده با وجود بیماریهای متعدد، امید دار به تغییر سرنوشت خود، چشم انتظار اجرای رافت اسلامی و انصاف انسانی هستند.
در چهارمین سال حبس این خانواده رنجنامهای از آنها خطاب به مقامات کشور که توسط کمیته گزارشگران حقوق بشر منتشر شده به شرح زیر است:
به رئیس جمهور، وزیر اطلاعات و ریاست قوه قضاییه
ریاست محترم جمهوری، وزیر محترم اطلاعات و ریاست محترم قوه قضاییه سلام و علیکم
شب و روز دیدن پدری ۷۰ ساله که در روزهای سراشیبی عمرش در تختی در یکی از اطاقهای زندان که حدود ۴ سال است با حکم اعدام سر میکند و هر روز بر تعداد دردهایش افزوده میشود. خستگی و افسردگی در چهرهاش و خطوط گوشه چشمش نمایانتر میشود واقعا جانفرساست شب و روز دیدن پسری بیمار که دختری بیمار دارد برای پدری من که میداند حکم اعدام برای پسرش دادهاند و هر روز به خاطر بیماری و مشکلات عصبی از وزنش کاسته میشود و دایم خون دفع میکند و همچون شمعی آب میشود واقعا طاقت فرساست.
شب و روز فکر کردن به مادری علیل که ۱۰ سال حکم گرفته و هر روز از سلامت باقیماندهاش کاسته میشود و حداکثر ماهی ۳۰ دقیقه میتوان او را دید برای پسری که غرور دارد واقعا غذاب آور است. شب و روز اندیشیدن به همسری ۶۰ ساله که در بند نسوان زندان اوین به سر میبرد و هر ماه چند دقیقه او را با وضعیت جسمی نابسامان دیدن واقعا جانگداز است یک ماه تفکر به شوهری ۷۰ ساله و پسری بیمار که به فاصله یک دیوار در زندان برای همسری سالخورده و مادری دلسوز که میداند حکم اعدام هر دوشان داده شده تا ماه بگذرد و چند دقیقه آن دو را با وضعیتی بدتر از ماه قبل ببیند آنقدر سخت است که از خدا میخواهم برای هیچ مادری تقدیر ننماید فکر کردن برای زن و مردی جوان که در دو طرف یک دیوار در دو بند متفاوت زندانی هستند و نیز در زندان به عقد یکدیگر در آمدهاند با وجود اینکه زن میداند شوهرش حکم اعدام دارد و مرد میداند که همسرش ۱۵ سال حبس دارد و ماه را به امید چند دقیقه کنار هم بودن سپری میکنند واقعا برایشان جانکاه است و نیز فکر کردن مادر شوهر و پدر شوهری به عروس جوانی که امانت مردم دست ایشان میباشد ولی به همراهشان به زندان آمده واقعا انسان را آزار میدهد و نیز پدر شوهر و مادر شوهر را تیمار کردن و امید دادن با وجود اینکه خود درد داشته باشی آنهم در زندان و ۴ سال پر فراز و نشیب برای عروسی جوان که حتی اجازه ثبت رسمی عقدش را نمیدهند مسئولیتی سنگین و باری گران است اینها گوشهای و لحظهای از مکرها و سختیهای، چهار نفر از یک خانواده است که نابود شده و با سختیهای فراوان و حتی بدون کوچکترین درآمدی در زندان سر میکنند و با سیلیهای مکرر گونههایشان را تنبیه میکنند تا زرد نگردد چه رسد به اینکه قرمز باشد آری همه اینها تاوان رفتن و ملاقات با فرزندی دیگر از خانواده است که در اشرف به سر میبرد آن هم پس از ۱۰ سال بیخبری از او؛ آری واقعیت این است که مادر در هر صورت عاشق فرزندش میباشد و برایش فرقی ندارد که او چه میکند درست یا نادرست.
پدر نیز عاشق و شیفته فرزندش میباشد بدون اینکه به اعتقادات او فکر کند و برادر نیز خون برادر را در رگها دارد و ناخواسته به سمت یکدیگر کشیده میشوند و هیچ جاذبه اعتقادی و سیاسی و… لازم ندارد که به هم عشق بورزند و برای همه اینها فقط دیدن و ملاقات همدیگر دارای ارزش والائی میباشد جدای هرگونه مسئله دیگر اعم از اعتقادی، سیاسی، مذهبی و… این یک کشش انسانیت که در همه انسانها وجود دارد خلاصهای از آنچه در این چهار سال بر ما گذشته را بازگو میکنم:
پدر خانواده در عاشورای ۸۸ به همراه همسرش، پسرش و نامزد پسرش که اکنون به عقد شرعی وی در آمده است در خانهاش دستگیر شد پس از ۲۲ روز بازجویی و اجبارا استفاده از وکیل تسخیری در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد. این پدر زجر کشیده میگوید: من به دیدن فرزندم رفتم اما دستگیر شدم و کمتر از یک ماه روزنامهها نوشتند که حکم اعدام برایم صادر و تایید گردیده است از خود میپرسم آیا ما هزینه شلوغی عاشورا شدیم؟ آیا به پیر مرد ۷۰ ساله عدم تحمل کیفر تعلق نمیگیرد؟ من مگر چند سال به طور طبیعی عمر میکنم که همسرم و عروسم را ماهی چند دقیقه باید ببینم و چرا با قانون جدید حکممان را تطابق نمیدهند تا آزاد شویم.
مادر خانواده که همچون پدر خانواده بازداشت و محاکمه شده میگوید: من برای دیدن پسرم به اشرف رفتم که ۱۰ سال حکم گرفتم با اینکه ۴ سال از حکمم گذشته به من آزادی مشروط نمیدهند، عدم تحمل کیفر نمیدهند، حکمم را با قانون جدید مطابقت نمیدهند آیا برای مادری که رفته فرزندش را ببیند آیا این همه زجر و مجازات حکم میکنند از من وثیقه میخواهند تا به من مرخصی دهند ولی وقتی میروند سند بگذارند میگویند چنین چیزی نیست میگویند عاقد میآوریم و عقد پسرت را همین جا میگیریم ولی بعد همه چیز محو میشود آیا فقط اینها برای زجر دادن ماست؟ در هر صورت توکل ما بخداست.
پسر خانواده در کنار پدر و مادر پیر و رنج کشیدهاش بازداشت و دادگاهی میشود او میگوید: به من حکم اعدام دادند به علت محاربه از طریق هواداری اما قانون عوض شد و در قانون جدید محارب تعریف دیگری دارد و میگوید چنانچه در گروهی مسلح عضو باشید و سلاح در دست نگرفته باشید محارب نیستید و در جایی نوشته احکام در حال اجرا باید توقف حکم بخورد و در دادگاه تطابق با قانون جدید داده شود در صورتیکه من عضو نیستم نوشتنر هواداری و در قانون جدید هوداری ۳ تا ۵ سال حکم دارد ولی معاون امنیت دادستان میگوید این تطآبق شامل حال تو نمیشود. حکم دادگاه تاکنون به من ابلاغ نشده است به همین دلیل نمیتوانم از اعاده دادرسی و مراحل قانونی دادرسی استفاده کنم و حتی یک وکالت هم برای کارهایم نمیتوانم بدهم.
عروس خانواده نیز که همانند سه عضو دیگر خانواده بازداشت و محاکمه شده است میگوید: من به ۱۵ سال حبس در تبعید محکوم شدم از ثبت عقد با همسرم جلوگیری میشود وثیقه یک میلیارد و صد میلیون تومانی برای مرخصی من بریدهاند حکم من با قانون مجازات جدید تطابق داده نمیشود همه و همه به خاطر شرایط سال ۸۸ بود در صورتی که به این اتهامات تا قبل آن ۳ سال تعلیقی و حداکثر ۳ سال تعزیری حکم میدادند اما جالب اینجاست که به گفته نماینده دادستان تطابق حکم برعکس آنچه در قانون آمده شامل حال من نمیشود! ما خواستار آنیم که پروندهها بازبینی شوند تا ببیند آیا ما خلافی یا جرمی مرتکب شدهایم که این خانواده باید نابود شود و پدر و مادر پیری در زندان به سر برند و زن و شوهری جوان روزهای امیدشان را پشت دیوارها بگذرانند آیا در اسلام اینگونه نیست که کسی به خاطر گناه کس دیگری مجازات نمیشود!؟
خانواده دانشپور مقدم زندان اوین