صدور حکم شلاق برای یک متهم در تهران
13-فوریه-2019
گروه خبری: اعدام -
سایت نفس در قفس: یک زندانی متهم به قتل در تهران پس از کسب رضایت اولیای دم به پرداخت دیه، ۱۰ سال حبس و ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم شد.
به گزارش روزنامه جوان، دوم فروردین ماه سال ۹۱، مأموران پلیس شهرستان ملارد جسد زن جوانی را در خرابهای پشت یک کارخانه در حالیکه داخل یک گونی جاسازی شده بود کشف کردند.
شواهد نشان میداد آن زن در جایی دیگر به “قتل” رسیده و جسدش به این مکان منتقل شده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی مشخص شد آن زن بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن کشته شده است. به این ترتیب تلاش برای تشخیص هویت زن جوان ادامه داشت تا اینکه زن سالخوردهای با مراجعه به اداره پلیس، مأموران را از ناپدید شدن دختر ۳۰سالهاش به نام شیدا باخبر کرد.
با ارائه مشخصات از سوی زن سالخورده مشخص شد جسد متعلق به دختر وی است. به این ترتیب مادر مقتول مورد تحقیق قرار گرفت و در توضیح به مأموران گفت: “دخترم بعد از ازدواج صاحب فرزند شد، اما دو سال قبل کودک او به خاطر بیماری فوت کرد. همین موضوع باعث شد او از شوهرش طلاق بگیرد. شیدا تنها زندگی میکرد، اما با هم در تماس بودیم و هرازگاهی به او سر میزدم.”
آن زن در ادامه گفت: “دو روز قبل او به خانه من آمده بود، اما به خاطر قرار با یکی از دوستانش خانه را ترک کرد. بعد از آن دیگر از او خبری نشد. دخترم با کسی اختلاف نداشت. نمیدانم چه کسی او را به “قتل” رسانده است.”
با این توضیحات تلاش برای یافتن عامل یا عاملان “قتل” ادامه داشت تا اینکه در روند تحقیقات رئیس کارخانهای که جسد حوالی آن پیدا شده بود در اظهاراتش به مأموران گفت: “نگهبان کارخانه به نام محمود شبها در کارخانه تنهاست. شاید از شب حادثه اطلاع داشته باشد”.
بنابراین محمود نیز مورد تحقیق قرار گرفت تا اینکه مأموران با توجه به تناقضات در اظهارات او را مورد بازجوییهای فنی قرار دادند تا اینکه آن مرد به “قتل” شیدا اعتراف کرد و در شرح ماجرا گفت: “سالها نگهبان کارخانه بودم تا اینکه شب حادثه مقتول مقابل در کارخانه آمد و درخواست کمک کرد”.
وی افزود: “زن جوان ادعا کرد اعتیاد دارد و از من مکانی برای مصرف مواد خواست. هوا خیلی سرد بود به همین دلیل دلم برایش سوخت و او را به داخل کارخانه دعوت کردم. دو استکان چای ریختم و بعد از خوردن چای بود که شروع به کشیدن شیشه کرد. بعد از آن بود که متوجه نیت من شد و خواست آنجا را ترک کند که با او رابطه برقرار کردم. بعد از او خواستم کارخانه را ترک کند، اما قبول نکرد. سپس با هم بحثمان شد و او به رویم چاقو کشید”.
متهم در خصوص “قتل” گفت: “وقتی چاقو را در دستان مقتول دیدم، ترسیدم و به او پیشنهاد دادم مقداری پول قبول کند و از کارخانه بیرون برود، اما او شروع به داد و فریاد کرد. آنجا بود که تحت تأثیر مصرف شیشه کنترلم را از دست دادم و او را با شالی که گردنش بود خفه کردم”.
متهم ادامه داد: “آن زن زنده بود و هنوز نفس میکشید، اما دقایقی بعد متوجه شدم مرده است و دیگر نفس نمیکشد. تا صبح کنار جسد خوابیدم و ظهر آن را داخل گونی گذاشتم و با فرغون به خرابه پشت کارخانه بردم و رها کردم، بعد متوجه کیف آن زن شدم. آن را برداشتم تا هویت او مخفی بماند”.
با صحبت های متهم در مراحل بازجویی، پرونده به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در اولین جلسه رسیدگی به پرونده مادر مقتول به عنوان تنها اولیای دم با پرداخت دیه اعلام گذشت کرد. سپس متهم بار دیگر ماجرا را شرح داد و در آخرین دفاعش ابراز پشیمانی کرد. در پایان هیئت قضایی با توجه به درخواست اولیای دم متهم را به پرداخت دیه، ۱۰ سال حبس و ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم کرد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و بعد از بررسی اوراق پرونده از سوی یکی از شعبات آن مهر تأیید خورد.