گزارشی از اعدام یک زن زندانی در زندان رجایی شهر کرج
22-ژوئن-2019
گروه خبری: اعدام - زنان -
سایت نفس در قفس: بامداد روز چهارشنبه، یک زن زندانی که پیشتر از بابت اتهام قتل به اعدام محکوم شده بود در زندان رجایی شهر کرج اعدام شد. این زندانی که از ۷ سال پیش به اتهام قتل در زندان قرچک ورامین بسر میبرد، طی هفته گذشته جهت اجرای حکم به زندان رجایی شهر منتقل شده بود.
به گزارش جوان آنلاین، ۲۷ شهریور سال ۹۱ بود که مأموران پلیس تهران با تماس تلفنی شهروندی از کشف جسد مرد میانسالی در یکی از خیابانهای تهران با خبر و راهی محل شدند.
مأموران در محل حادثه با جسد پتوپیچشده مردی در قسمت بار نیسان وانتی روبهرو شدند که چند روزی از مرگش گذشته بود و حکایت از این داشت مرد میانسال به قتل رسیده است. بررسیها نشان میداد خودروی نیسان سرقتی است و عامل یا عاملان قتل برای اینکه ردی از خود بهجای نگذارند جسد مقتول را داخل خودروی سرقتی رها کردهاند. در ادامه مأموران هویت مقتول را به نام فرهاد شناسایی کردند؛ که مشخص شد مقتول مرد پولداری است که چند روز قبل با خودروی شاسی بلند خارجیاش از خانهاش خارج میشود و دیگر به خانهاش بر نمیگردد. همچنین مشخص شد عامل یا عاملان قتل علاوه بر سرقت خودروی گرانقیمت مقتول در دو مرحله از کارت بانکی فرهاد پول برداشت کردهاند.
در چنین شرایطی مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی قاتل یا قاتلان ادامه دادند تا اینکه در ردیابی برداشتها از کارت مقتول به ردی پای زنی به نام فریبا و پسرش شاهرخ رسیدند و آنها را به عنوان مظنونان حادثه دستگیر کردند.
دو متهم پس از دستگیری ابتدا منکر جرم خود شدند، اما وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شدند به قتل مرد میانسال و سرقت از او با همدستی مرد دیگری به نام بهروز اعتراف کردند. با اعتراف متهمان، مأموران بهروز را هم دستگیر کردند.
شاهرخ در بازجوییها گفت: مدتی است من و بهروز که شوهرصیغهای مادرم است با طمعه قرار دادن مادرم از مردان پولدار اخاذی و سرقت میکنیم.
معمولاً فریبا به عنوان طمعه سوار خودروهای مدل بالا میشد و با آنها طرح دوستی میریخت. من و بهروز با موتور سیکلت آنها را تعقیب میکردیم تا اینکه مادرم به بهانهای راننده را به داخل پارکی میبرد و او را با آبمیوه مسموم بیهوش میکرد. پس از این من و بهروز راننده بیهوش را به خانهمان میبردیم و او را زندانی میکردیم تا اینکه بهروز خودروی سرقتی را به استان سیستان و بلوچستان میبرد و به قاچاقچیان به قیمت ۱۰۰میلیون تومان میفروخت. پس از اینکه بهروز از سیستان و بلوچستان بر میگشت ما راننده را در خیابان خلوتی رها میکردیم. ما تا کنون خودروی پنجراننده را به این شیوه سرقت کرده بودیم که در آخرین مورد مادرم به راننده ماده بیهوشی زیادی خوراند که او فوت کرد.
فریبا در بازجوییها ابتدا قتل را به گردن شوهر صیغهایاش انداخت، اما در ادامه به قتل مرد پولدار اعتراف کرد.
بهروز هم در بازجوییها گفت: فریبا پس از طرح دوستی با مردان پولدار با آبمیوه مسموم آنها را بیهوش میکرد و من هم خودروی سرقتی را به سیستان و بلوچستان میبردم و به قاچاقچیان میفروختم. آخرین بار وقتی از سیستان به تهران برگشتم متوجه شدم راننده فوت کرده است که پس از سرقت خودروی نیسان باری، جسد را با شاهرخ داخل نیسان سرقتی گذاشتیم و خودرو را در خیابانی رها کردیم.
متهمان پس از تکمیل تحقیقات در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. اولیایدم در جلسه دادگاه برای متهمان درخواست قصاص دادند و هیئت قضایی هم پس از بررسی پرونده و دفاعیات متهمان، فریبا را به اتهام مشارکت در قتل مرد میانسال به قصاص و به اتهام آدمربایی و سرقت به زندان و شاهرخ و بهروز را هم به اتهام معاونت در قتل و آدمربایی و سرقت به زندان محکوم کردند.
رأی دادگاه پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد تا اینکه در نهایت فریبا پس از گذشت هفتسال از حادثه بامداد چند روز قبل در زندان رجایی شهر کرج قصاص شد.