محمدرضا پورشجری وبلاگنویس به اتهام سبالبنی محاکمه شد
23-دسامبر-2011
گروه خبری: زندانیان -
سایت نفس در قفس: دادگاه محمدرضا پورشجری وبلاگنویس زندانی در حالی برگزار شد که وی از داشتن وکیل علیرغم داشنن اتهام سبالنبی محروم بوده است.
دادگاه محمدرضا پورشجری وبلاگنویس زندانی در تاریخ ۳۰ آذر ماه در شعبه ۱۰۹ دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی غلام سرابی برگزار شد و وی به اتهام سبالنبی و محاربه محاکمه شد.
فرزند این وبلاگنویس به «خانه حقوق بشر ایران» گفت: «در این دادگاه که تنها ۲۰ دقیقه طول کشید و پدرم بدون داشتن وکیل در دادگاه حاضر شده بود.»
میترا پورشجری دختر این وبلاگنویس گفت: «پدرم به نداشتن وکیل در این دادگاه اعتراض کرده و گفته است که چنین دادگاهی باید با حضور وکیل من و هیات منصفه برگزار شود. در چنین شرایط من این دادگاه را فاقد صلاحیت میدانم.»
وی ادامه داد: «پدرم گفت که قاضی در پاسخ گفته است که حکم شما پیش از این آمده و نیازی به رسمیت شناختن شما نیست. بنابر اعلام دادگاه قرار است که حکم در طی دو هفته آینده اعلام شود.»
میترا پورشجری پیشتر به خانه حقوق بشر ایران گفته بود که «از ابتدای بازداشت پدرم از داشتن وکیل محروم بوده است و هر کدام از وکلا مثل آقایان شریف و دادخواه برای گرفتن وکالت ایشان به دادگاه مراجعه کردهاند، اجازه گرفتن پرونده را پیدا نکردند. قاضی دادگاه حتا به پدرم گفت که نمیتواند این وکلا را داشته باشد و باید وکیل تسخیری بگیرد، اما او حاضر نشده که وکیل تسخیری داشته باشد. این در حالی است که اتهام پدرم یک اتهام سنگین است که حکم اعدام در پی دارد، حکمی که مسئولین قضایی او را به آن تهدید هم میکنند. اما با این وجود او حق داشتن وکیل ندارد.»
وی همچنین در مورد نحوه بازداشت پدرش گفته بود که «پدرم، محمدرضا پورشجری در تاریخ ۲۱ شهریور ماه ۱۳۸۹ در منزلش در کرج بازداشت شد. او را بعد از بازداشت به سلولهای انفرادی زندان رجاییشهر منتقل کردند. مدت هفت ماه پدرم در سلول انفرادی مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفت. آنقدر فشار این شکنجهها شدید بوده که وی یکبار در زندان با شیشه عینکش دست به خودکشی میزند. این شکنجهها موجب آسیب به سرش شد که وضعیت جسمی بدش در زندان به همین خاطر است. حتا او را دو بار میبرند و به صورت نمایشی اعدام میکنند. وی در زندان مدام به خاطر همین ضربهای که سرش وارد شده بیهوش میشود. چند ماه قبل به هوای اینکه او را به بیمارستان منتقل می کنند، از زندان رجاییشهر بیرون آوردند، اما بعد فهمیدیم که به جای بیمارستان پدرم را به زندان قزلحصار منتقل کردهاند و اصلا هیچ وقت به بیمارستان منتقل نشده است.»