مصاحبه با یک کارگر اخراجی: «بروید خانه هایتان، هر وقت لازم شدید خبر میدهیم!»
29-دسامبر-2016
گروه خبری:
نفس در قفس: مصاحبه پیش رو با یک کارگر اخراجی ساکن شهر تهران صورت گرفته است که از اوایل دهه شصت مشغول به کار بوده واز چندین محیط کارگری اخراج شده و به قول خودش هیچ امید و امنیتی نسبت به زندگی پیش رویاش ندارد. وی بارها با این امید که بتواند به شکل ثابتی کار کند، در محیطهای مختلف شروع به کار کرده که بلافاصله به دلیل وضعیت وخیم کاری و اعتراض به آن که جزو قوانین کار در هر کشوری محسوب می شود اخراج شده است:
از چه زمانی شروع به کار کردید و در چه کارخانههایی مشغول به کار بودید؟
- من از دههی شصت به دلیل نبود تامین کار و هزینههای اولیهی زندگی از شهرستان به امید آنکه وضع مطلوبی از لحاظ کاری داشته باشم به تهران آمدم. اولین دفعهای که وارد محیط کار در کارخانهی عروسکسازی شدم تمایز مشهودی بین کارگران تهرانی و یا قدیمی با کارگران تازه وارد و شهرستانی وجود داشت، یعنی هیچ تعهد کاری نسبت به ورودیهای جدید نداشتند و آن هم دلیلاش مشخص بود: اینکه به هر شکلی کارگران را با شرایط جدید وفق دهند تا نتوانند در آینده هیچ اعتراض یا اعتصابی شکل دهند. دیگر اینکه کارگرانی که قبلا آنجا کار میکردند مشخص بود در مدت زمانی زیادی در روند تصفیههای کارگری باقی مانده بودند. اینها بیشتر از اینکه کارگر باشند به کارمندان آنجا تبدیل شده بودند چون خود را با ما برابر نمیدیدند و بیشتر به شکلی زورگو و طرفدار منافع کارفرما یا صاحبکار با ما فتار میکردند. این نوع برخورد هم در زمانی مشخص شد که برای اینکه کارگران را تطمیع و در آن ها تفرقه بیندازند، کارفرمایان از رشوه دادن به کارگران ثابت یا با به شکلی ثابت کار آنها را تضمین کردن یا پاداشهایی به آنها دادن، که به دیگر کارگران تعلق نمیگرفت، استفاده می کردند تا انسجام کار تولیدی را بالا برده و پروسهای تضمین شده را پیش ببرند و موفق هم شدند. در همین اثنا به دلیل نبود کمترین امکانات و تبعیضهای مشهود و شکل گرفتن اعتراض به غذا، نبودامکانات ایمنی کار مثل کفش، دستکش، لباس مخصوص و حقوق معوقه، کارگران زیادی را اخراج کردند که شامل من هم میشد.
دیگر شرکتهایی که در آن کار کردید چگونه وضعی داشتند و دلیل اخراج شدنتان از آنها چه بود؟
- ببینید وضعیت کارخانهها یا کارگاههای تولیدی در دههی شصت و هفتاد همین وضع کارگاه تولیدی عروسکسازی را داشتند یعنی همه در یک چیز مشترک بودند: نبود امکانات و زدن از تمامی خواستههای کارگران، آنان تا اعتراضی برای گرفتن حداقل خواستههایشان میکردند آنها را بیرون میکردند. برای نمونه شرکتهایی که خود در آن کار کردم و از آنها اخراج شدم: تسیس(شرکت تولیدی کلاه و البسه)، شرکت فرسینه، شرکت آریان فولاد، شرکت پارچین ورامین، پروژهی اتوبان سازی، آرد ماشین، شرکت صنعتی ماه نیر، شرکت صنعتی قزوین، جالینوس، اهواز فانوس، شرکت مس کاوه و کابل ابهر بودند که وضعیت بعضی از شرکتها بیتشابه به کارگاههای تولیدی هزار سال قبل نبود. برای نمونه مس کاوه همین شکل رو تجربه میکرد یعنی کارگرانی به شدت عقبافتاده و کمترین امکانات را برای ادامهی کار غنیمت میشمردند تا بتوانند به کار خود ادامه دهند. یعنی در این فضا اخراج کردن کارگران در اولویت قانون کار کارخانه قرارگرفته چون همه با شدت و بدون اعتراض کار میکردند تا اخراج نشوند.
وضعیت در دیگر شرکتهایی ذکر کردید به چه منوالی بود؟
- مثلا شرکت فرسینه کمترین امکانات کاری را داشت و کارگران هر روز با خسارات بدنی روبرو میشدند و نکتهی دیگری که اشاره نکردم زدن از بیمه در همهی شرکتهای تولیدی بود، بعضی از آنها ظاهرا دارای بیمه بودند ولی در واقعیت نبودند. مثلا همین شرکت فرسینه، وقتی کارگران را به خاطر جراحتهای سنگین به بیمارستان میبردیم هیچ تعهدی مالی نسبت به علاج آنها نداشتند.
در شرکتهای تولیدی مانند شهرک صنعتی قزوین و کارخانهی آریان فولاد که پیشگامان خصوصیسازی یا به تعبیری بهتر شخصیسازی بودند تمام قوانین قبل را زدند و روندی به شدت ضدانسانیتری را در پیش گرفتند.
چگونه و به چه شکلی عمل میکردند، آیا اعتراض و اعتصاب کارگری در این وضعیت شکل میگرفت؟
- چرا اعتراضات و اعتصاب بود که یا با اخراج کردن یا به وسیلهی نیروی انتظامی در شرکت اهواز فانوس قزوین که تیر برق تولید میکرد فروکش و سرکوب شدند، حتی حقوقهای معوقه را بعد از اخراج هم به خاطر اعتراض و اعتصاب ندادند. در همین زمان کارگران زیادی را هم در شهرک صنعتی قزوین بیرون کردند. یکی از دلایل تعرض کارگران هم به فرم و نوع قرارداد بود که کارگران جدیدی که وارد میکردند ربطی به تخصص اصلی کارگر نداشت مثلا کارگری که قبلا با تخصص جوشکار وارد کار میشد، اینبار همین جوشکار را در آبدارخانه میگذاشتند و آبدارچی را در بخش کارخانه و به نوعی شخصیسازی رو ایجاد می کردند و اولین فرم قرارداد سفید از همین دوره یعنی اواخر دههی هفتاد و اوایل دههی هشتاد متداول شد که همهی کارگران در ارتباط با کار و اخراجیها با این درگیر بودند. در همین زمان کارخانههایی که در آنها اعتراض به این طرح منجر به اخراج گستردهی کارگران شد، عبارت بودند از به طور مثال: فرش اکباتان، شرکت کمپرسور، ایران شندلر، لوازم خانگی پارس، ایران دو شهر، کارخانه تیزرو و جالینوس. در ضمن شرکتها بعد از آن، همین نوع برخورد را پیشه کردند. هیچ نوع ارتباطی با تولید و کیفیت تولید نداشتند بلکه بیشتر با نوعی رانت دولتی از طریق خانوادههای پرنفوذ حکومتی این شرکتهای تولیدی خریداری شده بودند، هر کسی که اعتراضی به وضع کار یا بیمه یا نبود امنیت نشان میداد به عنوان شورشی به جای اخراج این بار وارد زندان میشد.
میتوانید موضوع قراداد سفید را بیشتر توضیح بدهید و چرا شکل تخصصی کار را که ضربهی بزرگی به کیفیت تولید میزد، از بین بردند و مراد از این برخورد چه بود؟
- خب هدف از این برخورد مشخص بود، برای اینکه سیستم هیچ اهمیتی به کیفیت تولید نمیداد، بلکه بیشتر تولید شدن و چیزی که عایدشان میشد اهمیت داشت. برای نمونه همین رابطهمندی و بیکاری و رابطهمندسازی کار، یعنی کارگری که با الگوهای سیستم انطباق نداشته باشد هیچ لزومی به استخدام آن نمیدیدند و خانهای که به شکلی منسجمی این روند را تئوریزه می کرد «خانهی کارگر» بود که به اصطلاح آموزش تخصص برای آبدارچیها میگذاشت. قرارداد سفید که ما الان در ارتباط با اخراج با آن درگیر بودیم شکلی هست که دقیقا از این وضعیت منتج شد یعنی برگهای میدادند بدون درج هیچ تضمین کاری یا امکانات، کارگران را وارد تولید میکردند و هر وقت هم کارفرمایان صلاح میدیدند اخراج یا دوباره به کار گرفته میشدند. مثلا نمونهی مشهودی که من در سال ۹۲ با آن درگیر بودم شرکت کابل ابهر بود که مالک آن از خانوادههای حکومتی بود و اعتصاب و اعتراض در آن خلاف قانون محسوب میشد یا دیگری شرکت تولیدی مانتو که تازه از آن اخراج شدم، شرکت مذکور ۳۰۰ نفر قرارداد سفید را که اکثرا از افغانیها بودند وارد کار کرد، بعد از مدتی و وارد کردن نیروی جدید، به ما گفتند بروید خانه هایتان، هر وقت لازم شدید خبر میدهیم و هنوز هم دارند خبر میدهند.
شرایط کار و بیمه و امکانات در شرکت تولیدی مانتوسازی به چه شکلی بود؟
- فاقد کمترین امکانات و هیچ پاداشی به کارگران در ایام تعطیلی یا دیگر ایام که قبلا در درورهی قبل از شروع قرارداد سفید به آنها تعلق میگرفت وجود نداشت، قید همهی آنها را زدند. مسئولیت بیمهها که برای کار تولیدی الزامی است را برداشتند، و هر شکایت نرمی هم که شکل میگرفت به وسیلهی کارگران مورد اعتماد که رشوهبگیر کارفرمایان بودند خنثی میشد. در نهایت همین اعتراض نرم هم منجر به اخراج میشد. وقتی هم به ادارهی کار در ارتباط با اخراج گسترده میرفتیم تنها جوابی که میگرفتیم این بود که هر کدام از شرکتهای تولیدی قانون مختص به خود را دارا هستند و به ما ربطی ندارند، در اصل این ارتباط وجود داشت و قوانین به هم ارتباط داشت منتها به گفتهی آنها چنین ارتباطی وجود نداشت چون ادارات و شرکتهای تولیدی میخواهند روندی را بسازند که به هم پیوستگی قانونی را قطع کنند و موفق هم شدند تا جلوی اعتصاب و اعتراض را بگیرند تا راحت به اخراج و بهرهکشی از کارگران ادامه دهند.
دلیل اعتراض شما در شرکت تولیدی مانتوسازی چه بود؟
- حقوقهای معوقه، نبود بیمه، عدم امنیت کاری و ندادن امکانات کاری متناسب با شرایط تولید، ندادن پاداشهای کارگری و نبود هیچ گونه تعهد کاری در شرکت تولیدی مذکور که تنها جوابی که در ارتباط با اعتراضی که انجام دادیم گرفتیم این بود که هیچ نیازی به شما نداریم و راحت ما را اخراج کردند.
تکلیف حقوقهای معوقه چه شد و آیا شکایتی به هیچ ارگان خاصی نکردید؟
- تنها شکایتی که شد به ادارهی کار بود که آنها هم هیچ جوابی ندادند و حقوق معوقه را بعد ۶ ماه به ما دادند.
با تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار سایت «نفس در قفس» قرار دادید.