نفس در قفس

ارگان خبری لیگ حقوق بشر زندانیان ایران
اخبار

نامه سعید ماسوری زندانی سیاسی بعد از تبعید به زندان قزلحصار

7-سپتامبر-2023

گروه خبری: دسته‌بندی نشده -

نفس در قفس، ۱۶ شهریور ۱۴۰۲، سعید ماسوری، زندانی سیاسی از ۲۳ سال پیش تاکنون بدون حتی یک روز مرخصی، که به تازگی به همراه گروهی از زندانیان سیاسی دیگر به زندان قزلحصار تبعید شده‌ است در یک نامه وضعیت غیرانسانی و وحشتناک این زندان را شرح داده است.

این زندانی سیاسی با اشاره به «سیاه‌چاله» زندان قزلحصار نوشته است:‌«بعد از ۲۳ سال زندان به گمانم بدترین شرایط و جنایات حکومت در زندان ها را دیده و تجربه کرده ام، غافل از آنکه سیاه‌چالی مثل قزل حصار را که بهتر است قزل اُخدود نامیده شود را تاکنون ندیده بودم.»

وی با اشاره به وضعیت غیرقابل توصیف شرایط زندانیان در زندان قزل‌حضار می‌نویسد:‌«اگر بخواهم از جنایاتی که در این زندان واقع می شود بنویسم، برای هیچ عقل سلیم و حتی هموطنان خودمان که فعلا پایشان به زندان نرسیده، باورکردنی نیست.»

سعید ماسوری روز یکشنبه دوازدهم شهریور همراه با ۱۲ زندانی سیاسی دیگر از زندان اوین به زندان قزلحصار تبعید شد. این ۱۳ زندانی سیاسی از لحظه تبعید دست به اعتصاب غذا زده‌اند.

 

متن کامل نامه سعید ماسوری در ادامه می‌آید:

بعد از ۲۳ سال زندان به گمانم بدترین شرایط و جنایات حکومت در زندان ها را دیده و تجربه کرده ام، غافل از آنکه سیاه چالی مثل قزل حصار را که بهتر است قزل اُخدود نامیده شود را تاکنون ندیده بودم.

اُخدود به معنای گودال جایی بود که بندگان خدا را در آن می ریختند و زنده زنده می سوزاندند.آنقدر تراکم جمعیتی که در گودال ها می ریختند زیاد بود که مادر و فرزند و پیر و جوان بر هم تلنبار شده و در آتش جنایتکاران می سوختند و جرمشان جز بی گناهی چیزی نبود. (وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ)

قزل حصار سیاه چاله ای است که به اراده ولی فقیه و با حلقه بگوشی جنایتکاری مثل اژه ای مردم این خاک را از پیر و جوان به داخل آن می ریزند و در آتش جنایت خود می سوزانند.

کمترین امکان تغذیه ای، بهداشتی، درمانی و حتی جایی نیم متری برای نشستن هم وجود ندارد. در اطاقی تقریبا ۹ متری ۱۵-۱۶ نفر را ریخته حق کمترین اعتراضی را هم ندارند. نه آب، نه غذا، نه تن پوش شایسته انسانی. هیچ و هیچ چیز به زندانیان نمی دهند تا حدی که پرسنل زندان حتی از جا و غذای خود صرفنظر کرده آن را هم به زندانیان می دهند.

چرا که آدم نمایی به نام حیات الغیب کمر به غیب و محو کردن هرگونه حیات ایرانی، شرافت و کرامت انسانی بسته تا برای آدمخواری به نام اژه ای دم تکان دهد و تکه نانی جلویش بیاندازند و کسری بودجه و پول برای دولت رئیسی را هم با مچاله کردن و له کردن زندانیان بی دفاع که فریادشان به جایی نمی رسد، تامین کنند. (فروش زندان رجایی شهر هم به همین دلیل بود)…

تفو بر تو ای آدم نما، تفو…

ولی اینها اگر گمان می کنند که از خشم و کین مردم ایران در امان هستند، زهی خیال باطل! مردم ایران پیر و جوان، دختر و پسر، معلم و کارگر و دانشجو و بازنشسته مترصد فرصت هستند. شهریور نشود، مهر. مهر نشد آبان.

شما را گریزی نیست… شهریورها در راه است….

اگر بخواهم از جنایاتی که در این زندان واقع می شود بنویسم، برای هیچ عقل سلیم و حتی هموطنان خودمان که فعلا پایشان به زندان نرسیده، باورکردنی نیست.

همین الان در سلول های بغل جوانانی چند نفره در پشت درهای آهنی و دیوارهای بتونی در انتظار اعدام به سر می برند و حتی دیشب که چند نفر را خونین و مالین به بهداری بردند. دستور آمده بود که به آنها رسیدگی نشود حتی در حد پانسمان و ضدعفونی کردن آنها. تنها دستبند و پابندشان کرده و به سلول های انفرادی آنطرفتر انداختند… در عین خونریزی…

 

اینها حتی اگر برای به تاخیر انداختن حکم اعدامشان به ما زندانیان سیاسی حمله کرده و ما را به قتل برسانند، تا پرونده قتل جدید گشوده شود (چیزی که مرسوم است) هیچ ملامتی بر آنها نیست. چرا که تنها راه نجات و یا حداقل به تعویق انداختن اعدامشان همین است. جایی که هیچ مرجع تظلم خواهی وجود ندارد و اعدام ها تنها برای سرکوب و ارعاب است و نه موضوعی حقوقی… و نه عدالتی، نه حق دفاعی نه وکیلی … همه چیز وحشیانه.

این زندان نمونه کوچکی است برای همان که پیشتر گفتم. غیب کردن هرگونه حیات انسانی و کریمانه!

ما در زندان آماده کشته شدن هستیم. همانطور که جوانانمان در خیابان و این بهای آزادی است و آزادی به بها به چنگ می آید و نه به بهانه !!!

فلذا شهریورها و آبان ها در راه است

مرگ بر فاشیزم دینی

زنده باد آزادی و دموکراسی

 

سعید ماسوری

شهریورماه ۱۴۰۲

زندان قزلحصار

زندانیان